شریعتی آنچنان که من شناختم
شریعتی آنچنان که من شناختم
من و امثال من با نام و یاد او و کتابها و آثارش خاطرات زیادی داریم.شور و شوق دینداری جهادی و انقلابی را تاحد زیادی وامدار او هستیم.یاد شریعتی برای نسل ما یک نوستالوژی شورانگیز است.نام او تداعی واژه هایی چون جهاد و شهادت و مستضعفین و مبارزه است.

۲۹خرداد ۵۶ سالروز درگذست دکتر علی شریعتی است.

من و امثال من با نام و یاد او و کتابها و آثارش خاطرات زیادی داریم.شور و شوق دینداری جهادی و انقلابی را تاحد زیادی وامدار او هستیم.یاد شریعتی برای نسل ما یک نوستالوژی شورانگیز است.نام او تداعی واژه هایی چون جهاد و شهادت و مستضعفین و مبارزه است.او- به قول
شهید بهشتی- جستجو گری در حال ” شدن” بود.زیاد می گفت.زیادمی نوشت.بیقرار بود و شور و نشاط داشت.
وضع موجود را برنمی تابید و درقالبهای مرسوم جای نمی گرفت.به علی علیه السلام و فاطمه علیها سلام عشق نی ورزید ،کربلا و عاشورا بسیار زیبا و بدیع ترسیم و توصیف می کرد.اسلام انقلابی را می پسندید.ارتباط امت و امامت را الگوی اداره جامعه می پنداشت و دموکراسی را به تمسخر می گرفت وتخطئه می کرد.برای همین هم هست روشنفکران ما،نه از او و نه از جلال آل احمد دلخوشی ندارند.دردهه ۵۰ تا اوج گیری انقلاب اسلامی نام او درهمه مجامع علمی و مذهبی مطرح بود.ارتباط او با شهیدمطهری در همین سالها درحسینیه ارشاد این مکان را تبدیل به قطب فرهنگ انقلابی در تهران و کشور کرده بود.با درگذشت شک برانگیز او نام و یادش به عنوان “معلم شهیدانقلاب” فراگیر شد.نام او در شعرها و شعارها و سرودها رواج یافت و عکسش در هر مجلس و محفل و راهپیمایی به چشم آمد.بااین همه در همان سالهای اول انقلاب و به تدریج کم رنگ شد و کمتر به چشم آمد. به راستی چرا این اتفاق افتاد؟ آیا دکتر شریعتی و افکار او سانسورشد؟ پاسخم منفی است.دلایلم هم اینهاست که فهرست وار می نویسم:

یک- با بروز و ظهور و بخصوص شهادت شخصیت های متفکری چون شهید مطهری،شهیدبهشتی و بزرگانی چون علامه طباطبایی و علامه مصباح،آیت الله جوادی آملی،
آیت الله حسن زاده آملی و در ادامه شهیدانی مانند سیدمرتضی آوینی و دهها شهید شاخص دیگر،نام و یاد و آثار او کم رنگ شد.فضای جنگ و جهاد و شهادت در دهه ۶۰ موجب شد آثار او که مشحون از حماسه و سلحشوری بود کمتر دیده شود و جز گزاره هایی ماندگار چون؛ آنان که رفتند کاری حسینی کردند..،دریادها نماند.

دو- موافقان متعصب و متصلبی چون گروهک فرقان که با تحت تاثیرافکار او دست به ترورهای ناجوانمردانه زدند و مواضع خانواده او در حمایت ازاینگونه تفکرات- در آن دوران- و کم توجهی خانواده وی به پاسداشت بایسته یاد او
موجب این اتفاق افتاد.

سه- آثار وکتاب های او که بیشتر سخنرانی های او بود از نارساییهای جدی محتوایی و کژتابی های مفهومی فراوانی رنج می برد که حاصل عمیق نبودن دانش دینی اوست.او خود به این نقص بزرگ پی برده بود و به استاد مطهری و استادحکیمی و مهندس بازرگان برای رفع ایرادهایش وصیت کرده بود.چیزی که اتفاق نیفتاد.

چهار- در باره دکتر شریعتی نظرات موافق و مخالف فراوانی وجود دارد که به باور بنده،دقیقترین و واقع بینانه ترین آن،نظرات رهبر حکیم انقلاب اسلامی است.ایشان در سال ۶۳ درسخترانی که درسالگردش ایرادشد نکات مهمی را درباره شریعتی گفته اند که خواندنی است.

پنج- آنچه هست این که شریعتی حق مهمی برگردن ما دارد که درپس پرده غبار اشتباهات او و نیز نظرات متعصبانه موافق و مخالف پنهان شده است که باید بازشناسی شود.

درسالروز درگذشت خاطره انگیزش یادش راگرامی می داریم.