مصاحبه با میثم غلامپور ؛نویسنده کتاب «سرو سر به زیر»
مصاحبه با میثم غلامپور ؛نویسنده کتاب «سرو سر به زیر»
در باره شهدای شاخص وسرداران شهید دماوند تاکنون کتاب های در خور وشایسته نگارش نشده است. "سرو سر به زیر"شاید اولین کتاب است که بطور جدی و ارزشمند به رشته تحریر در آمده است.

در باره شهدای شاخص وسرداران شهید دماوند تاکنون کتاب های در خور وشایسته نگارش نشده است.
“سرو سر به زیر”شاید اولین کتاب است که بطور جدی و ارزشمند به رشته تحریر در آمده است.
به نظر رسید جهت آگاهی عموم مردم وعلاقمندان به ادبیات دفاع مقدس،مصاحبه ای با میثم غلامپور پدید آورنده و نویسنده کتاب داشته باشیم تا بطور مختصر با این کتاب آشنا گردند.

🔺ره آورد: نام کتاب رو به چه دلیل انتخاب کردید؟
از همان ابتدا انتخاب کردید یا اینکه پس از نگارش به این اسم رسیدید؟

🔹پاسخ:
درباره عنوان سرو سربه‌زیر باید عرض کنم که این عنوان به دلایل مختلفی انتخاب شده. واژه سرو در فرهنگ و ادبیات ما نماد سربلندی، آزادگی و ایستادگی است و شهیدمجتبی هم الحق مصداق بارز چنین صفاتی بود. عبارت سربه‌زیر هم که در عنوان کتاب پشت سر این واژه آمده، در فرهنگ ما برای نشان دادن فروتنی، افتادگی و حجب و حیا به کار می‌رود؛ صفاتی که شهیدمجتبی با توجه به خصوصیات اخلاقی و ویژگی‌های معنوی‌اش، مصداق روشن آنها هم بود. ترکیب اینها با هم، یعنی سَروی که در عین سربلندی و صلابت، افتاده هم باشد، ترکیبی به ظاهر متناقض است و زیبایی ادبی خاصی هم دارد و این یکی از دلایل انتخاب این عنوان بود. جدا از این جنبه‌های معنوی، شهیدمجتبی قد بلندی هم داشت که در متن کتاب به آن اشاره شده و یکی از دلایل انتخاب واژه سرو همین ویژگی هم بوده است. ضمن اینکه ترکیب سرو سربه‌زیر هنگام تلفظ زیبایی خودش را دارد و به قول ادبیاتی‌ها، دارای واج‌آرایی است.
انتخاب این عنوان به بعد از اتمام نگارش کتاب و مرحله بازبینی برمی‌گردد. البته من پیش از آن و در زمان پژوهش و نگارش، به اسم کتاب فکر کرده بودم و به اسامی مختلفی هم رسیده بودم؛ اما هیچ‌کدام به‌اصطلاح دلم را راضی نکرده بود تا اینکه درنهایت یکی از نزدیکانم یعنی خواهرم که متن پیش از چاپ کتاب را خوانده بود، عنوان سرو سربه‌زیر را پیشنهاد داد و من هم به دلایلی که عرض کردم، همین عنوان را پذیرفتم و انتخاب کردم.

🔺ره آورد: نگارش مقدمه توسط کارشناسان چه اهمیتی دارد ؟

🔹پاسخ :
نوشتن مقدمه از طرف متخصصان یک حوزه یا آن‌طور که بعضی‌ها می‌گویند، تقریظ برای آثار نویسندگان جوان‌تر، سنتی ریشه‌دار در ادبیات فارسی است. مضمون چنین نوشته‌هایی برخلاف چیزی که در برخی آثار می‌بینیم، ستایش متن کتاب و نویسنده نیست بلکه تحلیل محتوای کتاب است. روشن است که تحلیل یک کتاب از طرف چهره‌ای شاخص و متخصص در حوزه‌ای خاص باعث راهنمایی مخاطبان اثر می‌شود؛ به‌ویژه که معمولاً این متخصصان به نکاتی در متن توجه می‌کنند که خیلی وقت‌ها از چشم خوانندگان عام کتاب مغفول می‌مانَد. ضمن اینکه این مقدمه‌ها در بهتر دیده شدن کتاب هم می‌تواند نقش‌آفرین باشد. به همین سبب بود که من هم برای کتاب سرو سربه‌زیر تصمیم به چنین کاری گرفتم. از میان چهره‌های مختلفی که برای مقدمه‌نویسی توی ذهنم مرور کردم، استاد محمد درودیان بهترین گزینه بود؛ از این نظر که ایشان به اعتقاد خیلی از صاحب‌نظران، برجسته‌ترین و دغدغه‌مندترین متخصص حوزه تاریخ‌نگاری جنگ ایران و عراق شناخته می‌شوند و از همان زمان جنگ، دغدغه ثبت و ضبط اصولی تاریخ این جنگ را داشته‌اند. مجموعه کتاب‌هایشان که برنده کتاب سال هم شده‌اند، در کنار سایت و کانال تخصصی‌شان هم مؤید همین مسأله است. ایشان با وجود چنین جایگاهی و همین‌طور سرشلوغی‌هایشان، بعد از خواندن دقیق متن پیش از چاپ کتاب، به بنده لطف داشتند و نوشتن مقدمه‌ای تحلیلی برای این کتاب را پذیرفتند و سبب وزانت بیشتر کتاب شدند.

🔺 ره آورد: آیا احتمال میدهید که خاطرات جدیدی از این شهید به دست بیاد تا در چاپ های جدید منتشر بشود ؟شما با چند نفر مصاحبه گرفتید؟

🔹پاسخ:
من برای این کار به سراغ حدود ۸۰نفر رفته‌ام و از میان آنها از خاطرات حدود ۵۰ نفر در این کتاب استفاده کرده‌ام. البته کیفیت خاطرات و صحبت‌های این ۵۰ نفر هم متفاوت بود و برای مثال خیلی از آنها فقط در حد جملاتی محدود یا خاطره‌ای کوتاه مرتبط با اهداف کتاب، حرف برای گفتن داشتند. سرو سربه‌زیر، حاصل بیشتر از ۳۵ساعت مصاحبه با افراد مختلف اعم از خانواده، دوستان، آشنایان، هم‌دوره‌ای‌ها و همرزمان شهید و افراد دیگری است که حدس می‌زدیم درباره شهیدمجتبی حرفی داشته باشند. بعضی از گفت‌وگوها برای اینکه با کیفیت بهتری انجام شود، همزمان با چند نفر و حتی یک بار همزمان با شش نفر انجام شد. برای پیدا کردن پاسخی برای پرسش‌های جدید و برطرف کردن ابهام‌های متعدد و رفع تناقض روایت‌ها، گفت‌وگو با برخی از افراد چه حضوری، چه تلفنی و چه در فضای مجازی بارها تکرار شد. درمجموع تلاش شد تا آنجایی که ممکن است حرف و خاطره خاصی از قلم نیفتد اما به هر حال کار در حوزه علوم انسانی حد و مرز نمی‌شناسد و هیچ وقت در این حوزه نمی‌توان ادعا کرد که اثری جامع و مانع خلق شده است.

🔺 ره آورد : آیا میشود اینگونه تصور کرد که روزی کتاب مستند زندگی شهدای همراه شهید کربلایی مهدی در این عملیات نگاشته بشود و سرو سر به زیر اولین جلد از این مجموعه باشد؟

🔹پاسخ:
قطعاً چنین چیزی ممکن است. در اسفندماه سال ۱۳۶۰، گروهی بیست و چندنفره از بچه‌های دماوند عازم جبهه‌های جنوب شدند و حدود نیمی از آنها در همان سفر به شهادت رسیدند. این گروه، درواقع اولین گروه اعزامی بچه‌های دماوند به جبهه‌های جنوب بودند و شهیدمجتبی هم سرپرست و فرمانده و یکی از آنها بود. در لابه‌لای متن کتاب سرو سربه‌زیر به اسامی تعدادی از این عزیزان اشاره شده و در صفحه تقدیم کتاب هم نام تک‌تک آنها ذکر شده و کتاب درواقع به همه آنها تقدیم شده است. قطعاً به کمک و همراهی خانواده و نزدیکان هر کدام از این ده شهید، می‌توان مثل شهیدمجتبی به روایت زندگی آنها هم پرداخت. ضمن اینکه هر پژوهشگر یا نویسنده‌ای که در این راه قدم بردارد، من خودم با توجه به تجربه‌ای که از این کتاب به دست آورده‌ام و منابعی که پیدا کرده‌ام، در حد توانم همراهی‌اش خواهم کرد.

🔺 ره آورد: یک توضیحی هم در خصوص نگارش مستند گونه بدهید وتفاوتش با دیگر نگارش ها بیان کنید؟

🔹پاسخ:
من برای نگارش زندگی شهیدمجتبی باید راهی را انتخاب می‌کردم و همان‌طور که در مقدمه کتاب شرح داده‌ام، نه از شیوه داستانی دل خوشی داشتم و نه از روایت‌های خشک و کلیشه‌ای. شیوه داستانی را به سبب مطالعات تاریخی‌ام چندان نمی‌پسندم؛ چراکه نمی‌توانم بپذیرم به عنوان نویسنده، چیزی را برای جذابیت روایت، از زندگی شهید کم یا از خودم به آن اضافه و حقیقت را فدا کنم؛ یا اینکه برای پسند مخاطب، با تخیلم از زبان شهید و بقیه شخصیت‌های کتاب، حرف‌هایی بنویسم که روحشان هم از آن بی‌خبر باشد. البته این روش طرفداران خاص خودش را هم دارد. از طرف دیگر نوع دوم را هم به سبب سابقه فعالیت نویسندگی و روزنامه‌نگاری‌ام نمی‌پسندم و معتقدم مخاطب بی‌حوصله امروز، حرف‌ها و نوشته‌های شعاری و رسمی را خیلی زود پس می‌زند. خیلی از نویسندگان در روایت زندگی شهدا، با نثری ادبی و حرف‌هایی عرفانی، اینقدر آنها را آسمانی جلوه می‌دهند که انگار هیچ‌گاه پاهایشان روی زمین نبوده است؛ درنتیجه باید راه میانه‌ای پیش می‌گرفتم و طرحی نو درمی‌انداختم. این بود که به طرح فعلی رسیدم؛ روایتی مستند که در هیچ کجایش از دایره مستندات و گفته‌ها بیرون نرفتم اما تلاش کردم همان‌ها را بعد از سبک‌سنگین کردنشان و حذف آنهایی که در صحّتشان شبهه‌ای بود، به شکلی دلنشین چینش و روایت کنم. مراد من از روایت مستند، چنین سبکی است. می‌توانم این‌طور بگویم که من در مراحل پژوهش و نگارش این کتاب به ویژه در جمع‌آوری روایت‌ها و سنجیدن و یکدست کردن آنها از سابقه پژوهشگری‌ام بهره برده‌ام و در نگارش و شکل روایت نهایی، از سابقه روزنامه‌نگاری‌ام استفاده کرده‌ام. .