مصاحبه قرآنی با حاج علیرضا تقی پور ؛ معلم، فعال و مدیر قرآنی
مصاحبه قرآنی با حاج علیرضا تقی پور ؛ معلم، فعال و مدیر قرآنی
مصاحبه قرآنی با حاج علیرضا تقی پور ؛ معلم، فعال و مدیر قرآنی شهر دماوند

ره آورد : لطفا سوابق قرآنی خودتان را بیان فرمایید. از چه زمانی فعالیت های قرآنی را شروع کرده اید و تا پیروزی انقلاب چه فعالیت هایی دراین زمینه داشتید؟

پاسخ : هم خوشحالیم و هم تشکر می کنیم. خوشحال از این جهت که محوری برای ساماندهی و توسعه فعالیت های قرآنی فراهم شده است و تشکر می کنیم که این جلسه (مصاحبه) بوجود آمد تا نکاتی که لازمست برای ترویج فعالیت های قرآنی مطرح شود و از تجربیات همه افرادی که فعالیت قرآنی داشته اند استفاده کنند. چه آنانی که دستشان از دنیا کوتاه است و حقی به گردن مردم دارند و چه کسانی که در حال حیات هستند و فعالیت خود را ادامه می دهند و از تجربیات آنان، جوانان و نوجوانان ما بهره بگیرند.

در تهران زندگی می کردم و از کلاس چهارم ابتدایی با قرآن آشنا شدم. پدر و مادرم مرا در مکتب خانه گذاشتند و توسط معلمه خانم، قرآن را فرا گرفتم.

بعد از درگذشت پدرم به دماوند آمدیم و برای تکمیل بحث قرآنی، جمعه ها به تهران و مسجد امام حسین (ع) می رفتم. استاد قرآن این مسجد، آقابیوک محمدی (استاد تجوید) بود که بسیاری از قراء امروز حضور پیدا می کردند. من نزد ایشان تجوید را تکمیل کردم و در احمدآباد هم نزد مشهدی ذبیح اله علی دوستی و آشیخ محمود فلاح و کربلائی عبدالعلی پارسی می رفتم و اشکالات خود را برطرف می کردم و نزد آقای ابراهیم صباحی تفسیر می خواندم. در این دوره ها آقای چراتی هم حضور داشت.

در دبیرستان سر صف قرآن تلاوت می کردم (بواسطه فراگرفتن تجوید و صوت و لحن). سال ۱۳۵۰ سربازی را با درجه داری به خرمشهر رفته و در آنجا هیات قرآن تشکیل دادم تا اینکه ممانعت کردند. با این حال با چند نفر از بچه های اهواز می رفتیم و در منازل آنان قرآن می خواندیم.

در سال ۱۳۵۲ به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و به عنوان معلم به مشاء رفتم و اولین کلاس قرآن آنجا را به همراه آقای چراتی تشکیل دادیم. چه در مدرسه و چه در خارج آن و حدود ۲۰ دانش آموز را جذب کردیم و گروه سرود تشکیل داده که در سال ۵۴ این سرودها را جمع آوری و چاپ کردم.

در سال ۵۳ حوزه فعالیت را گسترش داده و در دشتمزار، دشتبان، چشمه اعلاء و جیلارد هیئت های قرآنی را ایجاد کردیم. و هزینه های آن را هم از حقوق معلمی خودمان می دادیم. در کلاس آقا بیوک محمدی، یک نفر مرا به مرحوم حاج میرزاعبداله توسلی معرفی کرد. ایشان هزینه ها را قبول کرده و از سال ۵۳ حامی ما بودند و کتاب چهل حدیث را هم به کمک ایشان چاپ کردیم. در کل ایشان ماهی ۱۰۰ تومان به ما کمک می کردند. در جیلارد هم توسط آقای مسعودنوربخش، جلسات در خانه ای که خانمی آن را وقف این جلسات کردند، برگزار شد.

در سال ۵۴ علامه طباطبائی به احمدآباد آمدند. ما یک گزارشی به ایشان دادیم که ما را تشویق کردند و ۱۵ تومان به ما دادند که جایزه بگیریم. یکبار هم با ایشان به مشاء رفتیم. ایشان خیلی ما را تشویق کردند که ادامه و گسترش بدهیم.

این جلسات ادامه داشت تا سال ۵۶ که ساواک ما را خواست که چکار می کنید. گفتیم با بچه ها کار قرآنی می کنیم. گفتند اسامی هیئت ها و بچه ها را بدهید. مجوز هم بگیرید وگرنه حق فعالیت ندارید.

گفتیم از کجا مجوز بگیریم، کی باید مجوز بدهد؟ این هم بواسطه عاملی بود که در آن منطقه داشت و ما همه کلاس ها را تعطیل کردیم. البته لازم به ذکر است ما در سال ۵۴ که مرحوم آیت اله مجد، برای آقای قرائتی کلاس گذاشتند (ما از آنجا با ایشان آشنا شدیم که هنوز هم ادامه دارد). من درسهای ایشان را فرامی گرفتم و از آن سال اصول عقاید را هم ارائه می کردیم.

ما در هر محله یک گروه سرود داشتیم که اشعار بعضی از سرودها را آقای قدمی گفتند. آقای مرتضی نصیری با ما همکاری می کردند. چند نفری از آن بچه ها مثل شهید دادصفت از جیلارد، شهید محمدی از دشتبان، شهیدان قاسمی از مشاء و …

بعضی از آنان در حال حاضر هیئت و کلاس قرآن دارند، مانند آقایان باقری، رحیمی، ذاکری، معلمی و مسعودنوربخش؛ آن هم در آن زمان که هجوم فرهنگ شاهنشاهی بود. این فعالیت ها عامل محفوظ ماندن خود ما و بچه های قرآنی می شود. الان هم آن بچه ها سالم، متشرع و مذهبی هستند و از لحاظ سیاسی  د رمسیر خوب و مناسب.

  • برای به خواهران چه فعالیت هایی داشتید؟

وقتی فعالیت برادران توسعه پیدا کرد، به فکرمان رسید برای بانوان هم کاری انجام گیرد. گروهی از خواهرانی که در تهران بودند با خانم «دباغ» آشنا بودند. از جمله خانم رستگار پناه همسر بنده، خانم غزالی همسر آقای طاهایی استاندار سابق مازندران و گیلان، خانم پناهی، خانم برهان و … که آقای قدمی آنها را می آورد و به تهران می برد. از طریقی مطلع شدیم که ساواک قصد دستگیری آنان را دارد که بعد از یکسال تعطیل شد.

  • برنامه های شما در این هیئت ها چه بوده است؟

اصول عقاید، احکام، قرآن، سرود، سخنرانی، اردوی مشهد و اردوی قم برنامه های ما در این سال ها بوده است. البته ما در بومهن مسجد آقای میرزائی هم می رفتیم و برنامه اجرا می کردیم. در برنامه های مختلف آقایان حسین نصیری، معلمی و دادصفت سخنرانی می کردند.

  • در مسیر فعالیت ها با چه کسانی ارتباط داشتید؟

باز یادی کنم از مرحوم حاج توسلی که اگر ایشان نبودند نمی توانستیم این حرکت را گسترش بدهیم و نیز یادی بکنم از مرحوم آیت اله مجد که حق بزرگی به گردن بچه های مذهبی دارد. ما در برنامه هایمان با ایشان ارتباط داشتیم و گزارش می دادیم. آقای حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن شجاعی از اعضا و شورای تفسیر نمونه، حاج آقا قرائتی و نیز ارتباط با انجمن کاوشهای دینی و علمی که در آنجا شرکت می کرده و قرآن تلاوت می کردم و همچنین آقای حاج محسن رفیقدوست هم به ما کمک می کردند.

  • فعالیت های قرآنی بعد از انقلاب را نیز بیان فرمایید.

الف) ابتدائاً از طرف آیت اله امامی در مدرسه شهید مطهری ماموریت پیدا کردیم که کلاس های اندیشه سیاسی شهید مطهری را راه اندازی کنیم که مسئول آن آقای حسینی ماهینی بود.

ب) در ادامه آقای پرورش مرا خواستند که امور تربیتی مازندران را راه اندازی کنم. به آنجا رفتم و ۱۵۰۰ مربی جذب کردیم که خیلی ها شهید شدند. در آنجا پایه فعالیت های قرآنی را گذاشتم. در زمان فرمانداری آمل هم جریان فرهنگی قرآنی راه انداختم که اساتید بسیار خوبی تاسیس شد که هنوز فعالیت دارند. مرکز قرآنی را در میدان ۱۷ شهریور آمل تاسیس کردیم که هنوز ادامه دارد. با درخواست اجماع نمایندگان مازندران، مدیر کل آموزش و پرورش شد کرد و دو فعالیت را در راس فعالیت های فرهنگی قرار دادم: ۱-قرآن، ۲- نماز. هیئت های قرآنی تشکیل دادیم که بعضی از آنها ادامه دارد. اولین اجلاس سالانه نماز را طراحی کردیم که در مازندران و بابلسر برگزار شد که هنوز ادامه دارد. به همین دلیل من را در آن سال مدیر کل نمونه کردند.

ج) در تهران سال ۷۲ مدیرکل آموزش و پرورش شدم که اساس کار را قرآن، نماز، اهل بیت (ع) و ارتقاء بینش سیاسی قرار دادم. برای قرآن آقای بنیادی را آوردیم که ۵۰ هیئت قرآن تشکیل داد که با سیستم آموزش و پرورش ارتباطی نداشت.

در صدا وسیما حضور پیدا کردم که علاوه بر مدیریت شبکه جهان بین و نظارت ارزشیابی، مسئول اقامه نماز و ستاد احیاء امر به معروف هم بودم برنامه هایی از جمله اقامه نماز در سه وقت در شبکه ها و آفتاب شرقی در این زمان بوجود آمد.

  • پیشنهاد شما در حال حاضر برای گسترش فعالیت های قرآنی چیست؟

در سال های قبل در دماوند کمک های قابل توجهی دادیم که در منازل هیئت قرآنی بگذارند که تا حدودی این اتفاق افتاد.

همچنین طرح «شهر قرآنی» را پیشنهاد دادم که در دماوند اجرا گردد و در جلسه شورای فرهنگی نیز شرکت کرده و مصوب هم شد ولی نتیجه ای نداد.

در حال حاضر دفتری را در میدان امام خمینی (ره) تهیه کرده ایم که فعالیت های قرآنی را در توسعه و گسترش بدهیم.بنظر ما کار باید از خانه ها، هیئتی و از روستاها شروع شود. الان هم همان تجربه قبل از انقلاب را باید مبادله کنیم. ده الی پانزده روستا را به عنوان نمونه انتخاب کنیم و با آنها کار کنیم.