به مناسبت ۱۸شهریور سالروز درگذشت جلال آل احمد
به مناسبت ۱۸شهریور سالروز درگذشت جلال آل احمد
جلال آل‌احمد یک انسان بی‌وقفه بود؛ نمی‌توانستی در زندگی او، دو لحظه مانند هم بیابی؛ دردی که آگاهی برای جلال به ارمغان آورد، سبب‌ساز بی‌تابی و تکاپوی وی برای حرکت در مسیر «شدن» بود؛ توانایی کم‌نظیر او در بازسازی اندیشه و بازنگری باورهایش و نگاهی که دم‌به‌دم نگران بود و فراوان دغدغه داشت.درباره هر موضوعی که فرجام انسان و جامعه را رقم می‌زند، از جلال همان شخصیتی را ساخت که زیرعنوان «روشنفکر مسئول» تعریف می‌شود.

جلال آل‌احمد یک انسان بی‌وقفه بود؛ نمی‌توانستی در زندگی او، دو لحظه مانند هم بیابی؛ دردی که آگاهی برای جلال به ارمغان آورد، سبب‌ساز بی‌تابی و تکاپوی وی برای حرکت در مسیر «شدن» بود؛ توانایی کم‌نظیر او در بازسازی اندیشه و بازنگری باورهایش و نگاهی که دم‌به‌دم نگران بود و فراوان دغدغه داشت.
درباره هر موضوعی که فرجام انسان و جامعه را رقم می‌زند، از جلال همان شخصیتی را ساخت که زیرعنوان «روشنفکر مسئول» تعریف می‌شود.

⏹تردیدی نیست که آل‌احمد هم با جریان روشنفکری دهه‌های ۲۰ و ۳۰ و هم با فرهنگ و سنت‌های ریشه‌دار مردم سرزمینش، پیوند‌هایی مستحکم داشت. در خاندانی عالم و متدین زاده‌شدن و پرورش‌یافتن از یک‌سو و از سوی دیگر، آزمودن تفکرات و دیدگاه‌های رنگارنگی که در قالب ایسم‌های متعدد در جامعه آن روز ایران شیوع داشت، از او انسانی باریک‌بین و بدون وابستگی ساخت؛ ذهنی رها که از موهبت حقیقت‌جویی برخوردار است و از رودررویی با گذشته خود و نقد آن، واهمه‌ای ندارد.

⏹جلال یک روشنفکر اصیل به معنای کامل کلمه بود؛ تعبیر رهبر انقلاب درباره او که ضمن پاسخ به پرسش‌های انتشارات رواق در سال ۱۳۵۸ بیان شده، تعبیری است جامع و کامل؛ این‌که جلال «روشنفکری اصیل» را از غربت درآورد و نشان داد که جریان نوین اندیشه در ایران، می‌تواند در عین انتقاد به وضع موجود و درآویختن با چالش‌های فکری و رفتاری، «توبه» کند و به سوی ریشه‌های اصیل خودش بازگردد: «در نظر من، آل‌احمد، شاخصه یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است.

⏹تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. امّا در یک کلمه می‌شود آن را «توبه روشنفکری» نامید. با همه بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست. جریان روشنفکری ایران … با برخورداری از فضل «آل‌احمد» توانست خود را از خطای کج‌فهمی، عصیان، جلافت و کوته‌بینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمی‌ها و تشخیص‌های غلطش و هم از بددلی‌ها و بدرفتاری‌هایش.»

⏹ فهم اهمیت و بزرگی این کار، زمانی معلوم می‌شود که بدانیم جلال در دوره‌ای به نماد روشنفکری مذهبی تبدیل شد که بسیاری از به‌ظاهر منورالفکرها، رو در روی مذهب ایستاده بودند و آن را مانعی عظیم بر سر راه پیشرفت می‌دانستند و حتی انکار آن را لازمه درآمدن به کسوت روشنفکری فرض می‌کردند.
⏹آل‌احمد به‌ویژه پس از قیام ۱۵ خرداد و آغاز نهضت اسلامی در ایران، نگاهی عمیق و امیدوارانه به آن داشت؛ خودش گفته‌است: «من پس از شنیدن نطق ایشان [امام خمینی (ره)]، احساس کردم باید ایشان را ببینم. به قم رفتم. در خانه ایشان کتاب «غرب‌زدگی» خود را کنار دستشان دیدم. به شوخی گفتم: شما هم این خزعبلات را می‌خوانید؟! با نگاهی به من پرسیدند: شما آقای آل‌احمد هستید؟ گفتم: بله. گفتند: آن‌چه ما باید بگوییم، شما گفته‌اید.»

⏹پس از همین دیدار بود که دوباره در نامه‌ای از مکه و زمانی که در ذهن، زمینه‌های نگارش کتاب «خسی در میقات» را می‌پروراند، به امام خمینی (ره)، پس از آزادی ایشان در سال ۱۳۴۳، نوشت: «آیت‌اللها! وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز بودند به سمت بیت‌ا…؛ این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد.» هرچندکه دیدار دوباره جلال با امام (ره) ممکن نشد؛ اما او با مردم و نهضت اسلامی ماند و فشار‌ها را تحمل کرد؛ قلمش را نفروخت و حاضر نشد به مردم و آرمان‌های حق‌طلبانه آن‌ها پشت کند.

⏹جلال آل‌احمد عمر کوتاهی داشت؛ حدود ۴۵ سال؛ اما وقتی به تصاویر روز‌های پایانی عمر وی می‌نگریم، او را پیرمردی می‌بینیم که احیاناً ۷۰ سال را از سر گذرانده‌است؛ جلال در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت.

⏹حضرت آیت‌ا… خامنه‌ای درباره نقش جلال آل‌احمد در پیروزی نهضت اسلامی گفته‌اند: «وجود چنین کسی برای یک ملّت که به سوی انقلابی تمام‌عیار پیش می‌رود، نعمت بزرگی است و آل‌احمد به راستی نعمت بزرگی بود. حداقل، یک نسل را او آگاهی داده است و این برای یک انقلاب، کم نیست.»

▫️”رهبر فرزانۀ ایران، حضرت آیت‌الله ‌خامنه‌ای در سخنرانی سرآغاز سال ۱۳۹۸، از تعدادی از چهره‌های مهم تاریخ معاصر ایران نام بردند. یکی از این چهره‌ها مربوط به عالم ادبیات، یعنی جلال آل احمد بود. آل احمد از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌های ادبیات داستانی معاصر است که شیوۀ نثر و داستان‌گویی متمایزش سرمشق بسیاری از بزرگان عالم نویسندگی بوده است. رهبر انقلاب در بخشی از سخنانشان که با موضوع غرب بود از جلال آل احمد به نیکی یاد کردند:

«دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو غلط است؛ یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ نباید آن را فراموش کنیم.

  • نویسنده : روزنامه خراسان