مروری بر زندگینامه دکتر مهدی علمداری؛مدرس، پژوهشگر، ادیب، نویسنده و پدر تئاتر شهرستان دماوند/  بخش ۳
مروری بر زندگینامه دکتر مهدی علمداری؛مدرس، پژوهشگر، ادیب، نویسنده و پدر تئاتر شهرستان دماوند/  بخش ۳
از مهمترین دستاوردهای استاد علمداری شناسایی و تربیت استعدادهایی بوده که برخی از آنان امروزه از بزرگان سینما و تلویزیون هستند.

پس از راه اندازی سالن نمایشی دبیرستان، مهدی علمداری به همراه فردی به نام اشرقی که دبیر ورزش مدرسه بوده و از تئاتر چیزهایی می دانست، نمایشنامه هایی را ترتیب می‌دهند. اغلب نمایش ها با امکانات بسیار ابتدایی تمرین و اجرا می شدند. آقای اشرقی در برخی موارد ایده های نمایشنامه ای را می داد و گریم بازیگران را برعهده می گرفت و دکتر علمداری نمایشنامه ها را نوشته و کارگردانی می‌کرد. البته گاهی مواقع نیز متون ادبیات نمایشی نویسندگان بزرگ جهان را بازنویسی و برای اجرا آماده می کردند، اما بیشتر متنها به نویسندگی مهدی علمداری اتفاق می افتاد و در طول سال توسط دانش آموزان دبیرستان اجرا می شد. بدین سان هنرمندان فعال در تئاتر و دانش آموزان دبیرستانی مستعد تا چندین سال اغلب در طول تابستان نمایشنامه ها را هر روز تمرین می کردند و از آغاز مهر که مدرسه دایر می شد آنها را به روی سن برده و برای عموم مردم به اجرا می گذاشتند. در اندک زمانی پس از این اقدام استقبال مردم چنان شد که عده قابل توجهی از تماشاچیان، بیش از ظرفیت سالن به صورت ایستاده از نمایشها دیدن می کردند.

🔸با توجه به اینکه از همان ایام هر ساله مسابقات هنری و ورزشی مدارس از سطح شهرستانی تا کشوری برگزار می گردید، به همین سبب این نمایشها که اکثراً از بازیگران دبیرستانی تشکیل شده بود نیز با آمادگی بیشتری در مسابقات تئاتر استانی و… شرکت داده می شد. از اینروی فعالیتهای نمایشی دماوند و اجرای آنها در سالن دبیرستان مسعودی تا حدود سال ۱۳۵۴ ادامه یافت. در این مدت تقریباً ۱۵ ساله افراد مختلف و گروههای تئاتر متعددی به انجام فعالیت های نمایشی در سالن دبیرستان مسعودی پرداختند.

🔸در مجموع از بازیگران و عوامل اجرایی نمایشنامه ها می توان از کسانی همچون سیف الله خلجی، اصغر شیرمحمدی، کاظم احمد آقایی، کاظم علمداری، محسن دهقانی، مسعود فروتن، محمد شیرمحمدی، حسین دهقانی، حسن میرزایی، احمد شیرمحمدی، اسماعیل روستایی، حمید آرمین، جلیل پهلوان، غلامعلی دادفر، جعفر گودرزی، سیف الله (عیسی) لطیفی، رضا حسنی مقدم، محسن عباسی، رضا پورمقدم، بهروز رستمی، محسن رستمی، حبیب رستمی، اصغر علیمحمدی، علیرضا علیجانی، محمد دهقانی، حسین اسدالهی، محسن حاج آخوندی، مهدی گودرزی، نصرالله صریحی، علی کاظمی، مرتضی حیدری، محمد ملکی و… نام برد.

سالن نمایش دبیرستان مسعودی – نمایش دو برار (نویسنده و کارگردان مهدی علمداری – حدود سالهای (۱۳۵۰ – ۱۳۴۹) – سمت چپ اصغر شیرمحمدی هم در نقش خودش و هم به جای عروسکی که در دست دارد به گویش دماوندی نقش آفرینی کرده است.

🔆ویژگی نمایشهای اولیه

🔸دکتر علمداری می‌گوید: «آن موقع اوایل استخدامم در آموزش و پرورش بود و با علاقه زیاد و صرف وقت فراوان این نمایشنامه ها را به سرانجام می رساندیم. خیلی اصرار داشتم نمایشنامه ها اجرا شود و در دماوند پا بگیرد. حتی در زمانی که خودم مدیر دبیرستان شده بودم در برخی از نمایش ها از ساز هم در کار استفاده می‌کردیم، جمعیت می‌آمدند و از نمایشنامه ها دیدن می‌کردند، آنچنانکه همواره عده ای سرپا کنار دیوار ایستاده و نمایشنامه ها را نگاه می کردند. بیشتر در آن دوران نمایشنامه های کمدی مورد استقبال مردم قرار می گرفت و چند آرتیست خوب هم داشتیم، یکی از آنها آقای اصغر شیرمحمدی بود که بعدها کارمند دادگاه شد. نمایشنامه هایی را هم به زبان دماوندی و حتی کیلانی اجرا کردیم. با کمک دبیر انگلیسی دبیرستان برای مسابقه کشوری نمایشنامه هایی به زبان انگلیسی کار کردیم. من نمایشنامه هایی از شکسپیر را بازنویسی کردم و ایشان به انگلیسی برگرداند و بچه ها آن را اجرا کردند.
در دهه سی آقای فروتن لاریجانی رئیس اداره آمار (ثبت احوال) دماوند بود که از آمل به شهرستان دماوند منتقل شده بود. از آنجا که به شعر و ادبیات بسیار علاقه داشت می نشستیم و با هم شعرخوانی می‌کردیم، پسرش مسعود نیز از کلاس اول تا سوم دبیرستان شاگرد من بود. شاگردی خوب و درس خوان. به او پیشنهاد دادم که به صورت جدی بیاید و در فعالیتهای نمایشی مدرسه مشارکت کند، بعدها مسعود فروتن لاریجانی یکی از چهره های شاخص کارگردانی تلویزیون و مجری گری شد. چند سال پیش نیز به من زنگ زد، خودش را معرفی کرد و با هم صحبت کردیم و گفت که چقدر دلش برایم تنگ شده.»

🔆 و دستاوردها

🔸از مهمترین دستاوردهای ایشان در آن برهه شناسایی و تربیت استعدادهایی بوده که برخی از آنان امروزه از بزرگان سینما و تلویزیون هستند. افرادی همچون مسعود فروتن گوینده ی رادیو، بازیگر و کارگردان تلویزیونی مطرح ایران که در مقطع دانش‌آموزی توسط معلم خویش، استاد علمداری مورد حمایت قرار گرفته و با هدایت ایشان به طور جدی به سمت بازیگری و مجری گری روی می آورد.

🔸مسعود فروتن اصالتاً اهل آمل است که به دلیل شغل پدرش دوران کودکی و تحصیل دبیرستان را در دماوند می گذراند. وی خاطرات کودکی اش از دماوند را به قلم خویش در کتابی با نام «کوچه باغ کودکی» از سوی انتشارات هفت وادی منتشر کرده است. او می گوید: “در خانه ما همیشه روزنامه و مجله بود، پدر و مادر من به شدت اهل مطالعه بودند. در مدرسه تئا‌تر بازی می‌ کردم و معمولاً در مراسم‌ های مدرسه شرکت می‌ کردم و یاد گرفتم که خجالتی نباشم و از آن زمان متوجه شدم که من برای دنیای جسارتم.”

🔆 خاطره ای از نمایش شاه عباس

🔸نمایشنامه “شاه عباس” در سال ۱۳۵۰ توسط مهدی علمداری نویسندگی و کارگردانی شد. سیف الله خلجی که آموزگار مدرسه ابتدایی بود در آن به ایفای نقش پرداخت. مسعود فروتن، کاظم احمدآقایی، کاظم علمداری و احمد شیرمحمدی از دانش آموزان فعال اینگونه نمایش ها بودند. احمد شیرمحمدی از بازیگرانی بود که چندین سال نمایش های طنز بسیاری را هم بازی نمود و در این کار تبحر بسیاری داشت. البته کمی پس از انقلاب اسلامی به تهران مهاجرت کرد.

🔸قبل از بیان خاطره ای طنز گونه از نمایش «شاه عباس»، ذکر این یادآوری لازم است که در اجرای گریم ها و ساخت ریش و سبیل برای بازیگران در آن ایام (دهه های چهل، پنجاه و…) بیشتر از پشم گوسفند و پنبه استفاده می شد و با چسب آن موقع که بیشتر سریش بود روی صورت چسبانده می شد. گاهی قسمتی از چسبها ور می آمد و یا کلاً می افتاد که این امر در حین اجرای تئاتر باعث خنده مردم می شد.

🔸دکتر علمداری می‌گویند: «در آن دوران من در ابتدای هر نمایش مقدماتی را برای حضار توضیح می دادم و سپس نمایش ها آغاز می شد. در نمایشنامه شاه عباس اتفاق جالبی افتاد. سیف الله خلجی نقش شاه عباس را بازی می‌کرد و بازیگر بسیار توانمندی هم بود. در گریم شاه عباس یک سبیل بزرگ برای سیف الله خلجی گذاشته بودند. در یکی از اجراها، حین بازی سبیل شاه عباس افتاد و مردم همه خندیدند، دیدم اوضاع به هم ریخته، رفتم پشت میکروفون و گفتم خیلی عذر می خواهم به علت سقوط سبیل شاه عباس ده دقیقه آنتراکت (۱) می دهیم، همه روده بر شده بودند از خنده، پرده را بستیم و سبیل شاه عباس را دوباره سر جایش گذاشتیم.»

🔸این نمایش بار دیگر در سال ۱۳۵۲ نیز با تغییر در برخی از بازیگران (علیرضا علیجانی، سیف الله لطیفی و…) به روی صحنه رفت.

(۱) فاصله بین دو پرده نمایش – وقفه کوتاهی که در مدت انجام یک کار بلند و طولانی ایجاد می شود

نمونه ای از دستنوشته های متون نمایشی دکتر مهدی علمداری در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰

🔆 خاطره ای از نمایش سرباز فداکار

🔸اوایل دهه پنجاه «سرباز فداکار» در زمره آخرین نمایشنامه هایی بود که دکتر علمداری قبل از مهاجرت به بغداد نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشت. مجید محسنی که پیش از این نماینده مجلس دماوند بود و خودش هم فیلم پرستوها به لانه بازمی گردند را همان سالها در دماوند به نمایش در آورده بود از نمایشنامه دیدن کرده و گروه نمایشی را بسیار مورد تشویق قرار می دهد.

🔸مهدی علمداری می گوید مجید محسنی بیشتر در روزهای دوشنبه از تهران به دماوند می آمد، در یکی از همین روزهای دوشنبه به دیدن نمایشنامه «سرباز فداکار» آمد. پس از اجرا پشت میکروفون رفت و به زبان دماوندی (با لهجه جیلاردی) گفت: “باریکلا دماوند را زنده کردید. چه کنم که چیز قابلی برای تقدیم به شما ندارم.” می خواست حتماً کادویی به بچه ها بدهد، مستخدم مدرسه را صدا زد و گفت به تعداد همه اعضای گروه خودنویس بخرید. و به همه ما یک خودنویس مرغوب هدیه داد. او گفت حتماً پیگیری می‌کنم تا این نمایش را در تئاتر نصر تهران به روی صحنه ببرید که البته قسمت نشد چون من سال ۱۳۵۲ طبق اعلامیه ای برای اعزام به دبیرستانی در بغداد امتحان سراسری دادم و قبول شدم و تا سال ۱۳۵۷ که به ایران بازگشتم از فضای دماوند و فعالیتهای نمایشهای آن فاصله داشتم. البته در بغداد نیز چون علاقه به تدریس داشتم مدیریت دبیرستان را نپذیرفتم و در کنار معلمی، هم برای دبیرستان دخترانه و هم پسرانه چند نمایشنامه آماده و اجرا کردیم که از سفارت ایران هم آمدند و از کار دیدن کردند.

🔆 و در ادامه

🔸پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم استاد علمداری به طور متناوب در حال سفر به کشورهای مصر، اردن، تاجیکستان و… بودند و دیگر فرصت نگارش و کارگردانی نمایشی در دماوند مقدور نشد، اما همواره در مقاطعی که دماوند حضور داشت هرگز از مساعدت و همیاری علاقه مندان به فعالتهای نمایشی دریغ ننمود.
متاسفانه فهرست دقیق و کاملی از نمایشنامه های اجرا شده آن دوران و دست اندرکارانش موجود نیست، تنها به چند مورد که در یاد و خاطره ها باقی مانده می توان اشاره کرد، (برخی از این نمایشها در سنوات مختلف توسط گروههای نمایش متفاوت اجرای مجدد گردیده است.) آثاری همچون نمایشنامه کمدی «دو برار» به زبان دماوندی، نمایشنامه کمدی «عمو یوسف»، نمایشنامه کمدی «در جستجوی کار» (نوشته درن)، نمایشنامه «نادر شاه»، نمایشنامه «کاخ آزیدهاک»، نمایشنامه «سرباز فداکار»، نمایشنامه «کوروش کبیر»، نمایشنامه «شاه عباس»، نمایشنامه «سپید و سیاه»، نمایشنامه «قوچ شایسته قربانی است»، نمایشنامه «دزد نابکار» و…
🔸بدین سان علی رغم حساسیت های موجود در آن دوران نسبت به کارهای نمایشی، دکتر علمداری و گروه همراهش بانی اجرای نمایشنامه های رسمی و مستمر برای عموم مردم دماوند شدند.

🔸در ادامه، سالن اجتماعات دبیرستان مسعودی از امکانات بهتری برخوردار شد و فعالیتهای نمایشی در آن قوت گرفت، آنچنانکه حتی پس از انتقال محل فعالیت دبیرستان به محدوده میدان قدس فعلی (دبیرستان امام خمینی «ره»)، گروههای نمایشی تقریباً تا سال ۱۳۵۴ همچنان از سالن اجتماعات دبیرستان مسعودی برای اجرای عمومی نمایشهای خود استفاده می کردند.

🔸بنابراین آنگونه که گفته شد از آنجا که تا قبل از این دوره، فعالیتهای نمایشی در دماوند، چه به شکل نمایشهای سنتی و چه تئاتر معاصر، اغلب به صورت فصلی (تابستان) و مقطعی، و یا موردی، در جشنها و مراسمات انجام می پذیرفت، اینگونه تلاشی ساختار یافته و مستمر، پایه گذاری تئاتر نوین ایران در دماوند را رقم زد. چنین است که به شایستگی از دکتر مهدی علمداری به عنوان پدر تئاتر دماوند یاد می شود. پدری که با عشق و علاقه و شیوه صحیح، پایه گذار نمایشهای معاصر از دهه های پیشین تا اکنون گردید و با اجرای مداوم نمایش برای عموم مردم، بستری فراهم نمود تا هنرمندان این عرصه نهال تئاتر دماوند را به نیکی پاس داشته، یاری نموده و به اینجا برسانند.