مقدمه:
در انتخابات سال ۱۴۰۰ دو انتخاب بزرگ اتفاق افتاد.انتخاب رییس جمهور که در شرایط مقبول از مشارکت و رقابت و تراز مطلوب ازلحاظ سلامت و امنیت اتفاق افتاد.
انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز از مولفه های امنیت و رقابت و مشارکت در نصاب مطلوب و مقبولی برخوردار بودند.درباره سلامت انتخابات شوراها نیز در نگاه کلان ایراد جدی وارد نیست و به جرات می توان گفت در سرصندوق های رای تخلفات گسترده صورت نگرفته است اما در روزهای قبل از ۲۸خرداد و در روز رای گیری به اذعان بیشتر صاحبنظران و حتی بسیاری ازمردم شاهد “پدیده زشت و شوم خرید و فروش رای ” در بعضی مناطق بودیم که بسان خراشی ناموزون برچهره درخشان مردم سالاری دینی رخ می نماید.در تحلیل این اتفاق نمی توان بانگاه تک بعدی و تک ساحتی بدان پرداخت بلکه نگاه ریشه یابانه و جریان شناسانه ازیک سو و مقایسه ای سنجشی از سوی دیگر،لازم و بایسته است.
این سلسله مقالات کوتاه در کندوکاوی گذرا و به دور از احساسات و نگاه تک بعدی سعی خواهد کرد به این مقوله بپردازد.
🔶 نگاه جریان شناسانه به شوراهای اسلامی شهر و روستا
شوراهای اسلامی،پس ازپیروزی انقلاب اسلامی بلافاصله مطرح شد و در اوائل انقلاب مرحوم آیت الله طالقانی جزو اولین کسانی بود که تشکیل شوراها را خواستار شد و برآن اصرار ورزید.سازمان مجاهدین خلق( منافقین) نیز با سیاست موج سوارانه خود تلاش بسیاری کرد که خود را پرچمدار مطالبه گری برای تشکیل شوراهای اسلامی جابیندازد.تمام همت این گروهک این بود تا با تشکیل شوراها در سراسر کشور از این ظرفیت،فرصتی طلایی را برای یارگیری و عضوگیری خود بسازد و عناصر و عوامل خود را در اعماق شهرها و روستاها نفوذ دهد.تصور منافقین از شوراها نهادی شبیه آن چیزی بود که در چین و شوروی کمونیستی در اختیار حزب حاکم قرار داشت.در حقیقت شوراها در افق نگاه آنان بستری برای تصرف حاکمیت و بدست گرفتن حکومت ازطریق نیروهای مردمی تربیت یافته توسط این سازمان بود.شاید به همین دلیل همین ترس و واهمه ، بود که علیرغم گنجاندن این موضوع درقانون اساسی،اهتمام زیادی برای تحقق آن صورت نمی گرفت.
🔶 شوراهای اسلامی روستاها؛ بازوهای سازندگی انقلابی
بااین همه،ظرفیت نیروهای مردمی در قالب انجمن های اسلامی و سپس ،شوراهای اسلامی ، در روستاها فعال سازی شده و بعنوان بازوی اجرایی جهاد سازندگی و ذیل این نهاد انقلابی تشکیل شدو منشا خدمات فراوانی گردید.البته شوراهای روستایی در آن زمان، خالی ازکاستی های ساختاری و نیرویی نبود لکن اگر اکنون بخواهیم میزان توفیق شوراهای روستاییِ متصل به جهاد سازندگی را با شوراهای کنونی بسنجیم به باور نگارنده،میزان خدمات آن شوراها، بسی بیشتر و آفتها و آسیب های آن بسی کمتر است.البته بی تردید بخش عمده ای از این تفاوت بخاطر حال و هوای دهه ۶۰ و غلبه فضای جهاد و خدمت بی منت بود و لکن بررسی و سنجش دو مرحله ازشوراهای روستایی و بازنگری و بازتعریف آن،به نظر بایسته و لازم است.
تکلیف شوراهای شهر اما؛ بی تکلیف بود و تا سال ۷۷ که شوراهای اسلامی تشکیل شد،شهردار هر شهر به عنوان قائم مقام شورای شهر،انجام وظیفه می کرد.
با اتمام جنگ و بلای خانمانسوزی که با تسلط تفکر تکنوکراسی بر سر مدیریت کشور آمد هم نقش نهادهای انقلابی، تضعیف شد و هم تشکل هایی مانند شوراها رو به انحلال نهادند و اصل مهم شوراها تا سالهای سال معطل و مسکوت ماند.
🔶 نگاه ابزار انگارانه به شوراها؛ موجب تولد نارسِ آن شد!
با پیروزی دولت اصلاحات که شعار اصلی اش توسعه سیاسی و اولویت آن بر توسعه اقتصادی و فرهنگی بود،
باحرکتی عجولانه و نگاهی ابزار انگارانه به بهانه احیای اصولی ازقانون اساسی،اقدام به برگزاری انتخابات شوراها شد.ازفاصله خرداد ۷۶ تا اسفندماه ۷۷،در کمتر از دوسال بدون فراهم سازی کمترین زیرساختهای سخت افزاری و نرم افزاری،شوراها تشکیل شد ودر اردیبهشت ۷۸ فعالیت خود را آغازکرد.این در حالی بود که از جایگاه حقوقی شورا،ساختار و نسبت آن با نهادهای حاکمیتی و قلمرو فعالیت و دامنه خدمت آن،شرایط انتخاب اعضای شوراها،سطوح شوراهای شهر وروستا و استان و..اساسا هیچ بحث و بررسی کارشناسانه و آینده نگرانه دقیقی نشده بود.گویا قرار بود شوراهای اسلامی شهر وروستا کماکان ابزار یارگیری های انتخاباتی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری باشند.
ترکیب شورای شهر تهران به ریاست سعید حجاریان،افق نگاه جریان اصلاحات به نهاد شوراها رانشان داد.افقی که در کمتر از دوسال نمایی تیره وتار رانشان داد و نتیجه آن در رقم خوردن کمترین مشارکت تاریخ انقلاب شد. این است که بارها گفته و نوشته ام که شوراها در ایران،ناقص یا نارس متولد شد و در مسیر راه باهمین اختلال حرکتی تداوم یافت.
در قسمت دوم مقاله،بانگاه حقوقی و فرهنگی به موضوع تشکیل شوراها وفعالیت آن تاکنون ،خواهیم پرداخت.