بنیان گذار و پدر فرهنگ دماوند ؛ با یاد استاد «رحمت الله خلیقی»
بنیان گذار و پدر فرهنگ دماوند ؛ با یاد استاد «رحمت الله خلیقی»
قلم از خدمات صادقانه و عاشقانه او ناتوان است. حق این است كه نام اين بزرگ مرد ادب و فرهنگ به《 پدر فرهنگ دماوند 》ملقب می شد.مرحوم خلیقی خلق و خوی اسلامی و دینی داشت. به بزرگان علم و دانش در سراسر كره خاكی عشق می ورزيد، روح بزرگ خلیقی در فضای لايتناهی مانند خورشيد می درخشد. جادارد بگوييم خلیقی نمرده است ، زنده است و با دلی شاد به طور حتم چشم به آينده دوخته است.»

مقدمه

۱۲ اردیبهشت ؛ سالروز معلم شهید و استاد بزرگ حوزه و دانشگاه، علامه مطهری است که به حق روز “معلم” نام گرفته است. روزهای پس از ۱۲ اردیبهشت نیز هفته معلم است که درآن ایام از مقام و منزلت والای معلمان عزیز تجلیل می شود.

✔️ ره آورد بنا بر رسم دیرین خود و به خاطر وظیفه فرهنگی که بر عهده خود احساس می کند،در اندازه توان خود،به تناوب و در مقاطع زمانی ،یاد خیری از معلمان منطقه کرده است،چه ازآنان که به دیار ابدی سفر کرده اند و چه عزیزانی که در بین ماهستند.

امسال نیز فرصتی است مغتنم تا نام و یاد چند نفر از پیشکسوتان تعلیم و تربیت را بزرگ بداریم و راه و رسم زندگی و تلاش معلمی ایشان را یادآور شویم.امیدواریم این سنت حسنه به هفته معلم محدود نشود و ره آورد بتواند این وظیفه مهم فرهنگی را در طول سال ادا کند.یاد همه معلمان عزیز این دیار خصوصا معلمان شهید را گرامی می داریم.

بنیان گذار و پدر فرهنگ دماوند ؛ با یاد استاد «رحمت الله خلیقی»

سالیان سال بود که دماوند دارای مکتب خانه هایی بود که توسط بعضی از اشخاص باسواد آن دوران ظرف دو تا چندسال قرآن، بوستان و گلستان و … را فرا می گرفتند.

هنوز کسانی هستند که به طرز مخصوصی بصورت « الف دو زَبَر» قرآن خوانده اند و حفظ کرده اند و از طرف خانواده کله قندی در پارچه سفید از آنان قدردانی می کردند.

اما ازسال ۱۳۰۴ با ورود اولین مدرسه به سبک جدید فصل نوینی در تعلیم و تربیت فرزندان این سامان آغازشد.
این سرآغاز خاطره انگیز به همت مردی دانا و مومن رقم خورد؛مرحوم استاد رحمت الله خلیقی.از آن تاریخ تا کنون ۹۶سال می گذرد.اولین هفته معلم قرن نو،بهانه ای است تا یاد آن معلم دلسوز را گرامی بداریم.

🔶 در جستجوی علم و دانش

مرحوم خلیقی متولد سال ۱۲۵۹ می باشد. نیاکان مرحوم خلیقی سالیان قبل از قزوین به دماوند آمدند و در محله(قریه) اوره ساکن شدند.امروزه نوادگان آنها با شهرت قزوینی باقی هستند.

خلیقی در یازده سالگی به تهران می رود و سالهای زیادی در مدارس سرو، مروی تهران به فراگیری علوم دینی می پردازد.مرحوم شیخ محمود پدر همسرش از بزرگان تهران بود و سرپرستی املاک موقوفه فراوانی را به عهده داشت و با بزرگانی چون مرحوم شهید مدرس و … رفت و آمد میکرد.

مرحوم شیخ محمود، آقای خلیقی را که جوانی شایسته وفاضل و امین بود به سمت منشی و همکار در امور وقفی انتخاب کرد و اتاقی در منزل خودش به او داد. مرحوم خلیقی در آن جا کارش را شروع کرد.

درادامه کار مرحوم شیخ محمود چون آقای خلیقی را جوانی با ایمان، عالم و مطمئن یافت تنها دخترش را به عقد وی درآورد. شیخ محمود بعد ازچندی، دار دنیا را وداع گفت.

خانم مستوره خلیقی همسر مرحوم خلیقی، بانویی و فاضله و باسواد ومدیر بود.وعلیرغم این که تحصیل دختران چندان مرسوم نبود با معلم خانگی و به همت پدرش دروس آن زمان را فراگرفت.

🔶 نمونه ازخودگذشتگی و اخلاق

مرحوم خلیقی در شرایطی که در تهران موقعیت مناسب وجود داشت از خودگذشتگی کرد و با مهاجرت به دماوند و سکونت در منطقه سرمنشا خدمات علمی زیادی شد .او در کنار همسر دلسوز خود، یار و همدم و مشاور خوبی برای هم بودند.

مرحوم آقای محمدجعفر جعفری بازنشسته آموزش و پرورش دماوند در وصف این استاد ارجمند، نوشته است:« مرحوم خلیقی در شرایطی به دماوند آمدند که از نظر دانش فقهی و آگاهی های علمی کم نظیر بودند.رئوف و مهربان و چنان عاشق بودند که نظیرش را تا به امروز کسی در این شهر نیافته است.به خاطر دارم در سال های اول تاسیس مدرسه از طرف مردم استقبالی به عمل نیامد، علت آن بود که در کل کشور به این موسسات علاقه چندانی نشان نمی دادند.

قلم از خدمات صادقانه و عاشقانه او ناتوان است. حق این است که نام این بزرگ مرد ادب و فرهنگ به《 پدر فرهنگ دماوند 》ملقب می شد.مرحوم خلیقی خلق و خوی اسلامی و دینی داشت. به بزرگان علم و دانش در سراسر کره خاکی عشق می ورزید، روح بزرگ خلیقی در فضای لایتناهی مانند خورشید می درخشد. جادارد بگوییم خلیقی نمرده است ، زنده است و با دلی شاد به طور حتم چشم به آینده دوخته است.»

🔶 هجرتی به سودای تعلیم و تربیت نسل آینده

شاید سرنوشت مرحوم خلیقی این بود که بعد از سالهای سال که در تهران بود، به منظور دیدار پدر پیر خود به طور موقت به دماوند برگشت.چند دلیل باعث ماندن ایشان دردماوند گردید تا زندگی و فعالیت خود را درآنجا تداوم ببخشد.

الف- همراهی با پدر در واپسین سال های عمر ایشان که متوجه شد در موقع خداحافظی از محاسن شان بشدت اشک می ریزد، دوست دارد او در کنارش باشد.

ب- اصرار برخی از بزرگان و معتمدین آن زمان که قدر حضور او را می دانستند

ج- و بالاخره نظر قطعی خودش که می دانست وجودش در چنین شرایطی نیاز مبرم است وباید در منطقه بمانندو مثمر ثمر باشد.

🔶 تلاش خستگی ناپذیر برای تاسیس مدرسه در منطقه

مرحوم خلیقی شرایط و موقعیت بسیار خوبی در تهران داشت، از جمله آقای علی اصغر حکمت وزیر معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه از شاگردان ممتازش به شمار می رفت و از مرحوم خلیقی خواسته بود مسئولیت هایی را در وزارت معارف،بپذیرد که وی قبول نکرد و به دماوند بازگشت.

در آن زمان اکثریت مردم بیسواد بودند وتحصیل علم و داشتن سواد خیلی مرسوم نبود و مشکلات و دشواریهای فراوانی در مسیر فعالیت های مرحوم خلیقی وجود داشت.لکن آن مرحوم از پا ننشست و اولین مدرسه را در حسینیه فرامه دماوند تشکیل داد و به کوشش خستگی ناپذیر و بدون کوچکترین امکانات آن را افتتاح کرد.

بعد از مدت زمانی ساختمانی را در محله چالکا که در مالکیت حاج محمدابراهیم نوروزی بود اجاره کردند و مدرسه ای را بنام « مدرسه امید» تاسیس کردند که خوشبختانه چندی نگذشت این مدرسه تبدیل به دبستان بزرگ ۶کلاسه با تعداد قابل توجهی از دانش آموزان گردید.

محدوده دماوند آن زمان از شرق تا فیروزکوه و حومه آن و از غرب با رودهن، آبعلی، آب اسک و رینه و پلور و غیره بوده که مرحوم خلیقی ۵۴ مدرسه و یا به روایتی ۷۴مدرسه در کل منطقه دماوند افتتاح کرد.

مرحوم خلیقی با وجود مسئولیت های سنگین، شب ها برای سالمندان کلاسهایی دایر کرده بود که به « اکابر» معروف بود .اغلب دیروقت به منزل می رفت و مشغول سرکشی یا تدریس بود.

از خدمات دیگر مرحوم خلیقی دلسوزی برای همه خصوصا مردم دماوند بود که از جمله تنظیم عقدنامه و سند مالکیت افرادو امضاء وی با مهراو می باشد که نمونه ای از کارگشایی ایشان در آن زمان بود که نه از ثبت احوال خبری بود و نه شناسنامه و مدارک دیگر.

دماوند تا سال ۱۳۲۵ فاقد دبیرستان بود که درآن سال مرحوم خلیقی با همراهی آقای محمود دژکام، کارمند وزارت دارایی و صاحب امتیاز نشریه رگبار با در دست داشتن استشهاد محلی و انعکاس در هفته نامه و مصاحبه با دکتر رهنما وزیر فرهنگ وقت، اولین دبیرستان دماوند در مهرماه ۱۳۲۵گشایش یافت.

🔶 خاموشی شمعی که عمری روشنایی داد

سه سال از تاسیس دبیرستان نگذشته بود که آن مرحوم در سرکشی که به روستاهای اطراف داشتند، دچار پشه زدگی مالاریا (که درآن زمان هنوز ریشه کن نشده بود)و « تب نوبه ی » شدید شدند و متاسفانه معالجه سودی نبخشید و ایشان در سال ۱۳۲۸ دار فانی را وداع گفتند. دردماوند برای ایشان ۳ روز عزای عمومی اعلام شد. مرقد وی بنا به وصیتش در کنار مرقد امامزاده قاسم (ع) اوره قرار دارد.

یادشان گرامی و روحشان شاد