خاطراتی از عبدالله مستوفی از تعییت درآمد مالیاتی در تهران و دماوند
خاطراتی از عبدالله مستوفی از تعییت درآمد مالیاتی در تهران و دماوند
شرح زندگانی من" اثری است به قلم یکی از رجال اداری برجسته ی کشور به نام "عبدالله مستوفی" که شرح معاش و زندگی اجتماعی ملت ایران و علی الخصوص مردم تهران را در دوره ی قاجار و سال های ابتدایی حکومت رضاخان میرپنج به صورت یک خودزندگی نامه ی خواندنی به رشته ی تحریر در آورده است.

🌐معرفی کتاب شرح زندگانی من اثر عبدالله مستوفی
🔅”شرح زندگانی من” اثری است به قلم یکی از رجال اداری برجسته ی کشور به نام “عبدالله مستوفی” که شرح معاش و زندگی اجتماعی ملت ایران و علی الخصوص مردم تهران را در دوره ی قاجار و سال های ابتدایی حکومت رضاخان میرپنج به صورت یک خودزندگی نامه ی خواندنی به رشته ی تحریر در آورده است.
🔅بسیاری از کارشناسان کتاب “شرح زندگانی من” را “تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه” می خوانند. “عبدالله مستوفی” اثر را با نثری دلپذیر و شیرین نوشته و در آن با نگاهی دقیق و تیزبینانه، در کنار تشریح آیین و سنن و خصایص زندگانی شخصی خویش، با همین طنین و آوا به رویدادهای برجسته ی عصر خود می پردازد. نویسنده در این کتاب سوگیری ندارد و کاملا بی طرفانه به مسائل مختلف از درگاه طنز و کنایه و نوشتاری تلخ و شیرین پرداخته است. به این جهت “شرح زندگانی من”، بیش از اینکه یک خودزندگی نامه باشد، همچون داستان بلند و لذت بخشی به نظر می آید که گاه سبب خنده و فرح مخاطب می شود و گاه از گذرگاه تشریح حوادث و ستم های قاجار، او را دردمند می کند و به تامل وا می دارد.
🔅”شرح زندگانی من” با وجود اینکه روایت های دل انگیزی از زندگی شخصی نویسنده ارائه می کند، اما بیشتر “تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه” است و حال و هوای آن روزهای ایران و نحوه ی مملکت داری شاهان قاجار را گزارش می کند. نثر اثر مشابه دیگر آثار متعلق به دوران پهلوی و قاجاریه است اما برای خواننده ی امروزی هم قابل درک و روان است و مخاطب از گذر مطالعه ی آن، با واژگان گذشته ی نه چندان دور ایران بیشتر آشنا می شود.

💠در بخشی از خاطرات ایشان ،مربوط به تعیین مالیات بر اساس زمین ها و محصولات می باشد ،که برای اولین بار در کشور بوجود آمده بود.
مستوفی در بخشی از این تعیین در آمد مالیاتی سفری به دماوند داشته است ،که بدینشرح می باشد:

🌐عملیات ممیزى در دماوند
در دماوند کار دقیقتر بود زیرا در اینجا دیگر آب فراوان و ملاک عمل فقط مساحت زمین و زمین
هم بعضى اراضى مزروع و برخى باغ قیسى بود که هر قطعه را باید علیحده نقشه بردارى و میزان عایدى آنرا تعبین کرد.زراعت هم بین شتوى و اسپرس و لوبیاکارى تقسیم میشد.
گذشته ازاین،دماوند اکثر خرده مالک بوده و بدهى باغ و زمین هریک را باید علیحده معین نمود
🔸خلاصه اوره را مرکز قرار داده عملیات را از مشا شروع کرده و تمام دهات درهٔ دماوند را یکى بعد از دیگرى نقشه بردارى و ترسیم و مساحت و بدهى هر مالک را معین نموده و به قصبهٔ پائین آمدیم
🔸و ضمنا مزارع حول وحوش را هم نقشه بردارى کرده و مرتب جلو رفتیم.در اینجا هم سه مرتبه مرکز عملیات عوض شد.

🌐 تار
🔸مالکین تار از زیادى مالیات خود شکایت کرده بودند،از مرکزحکم شده بود این ده بطور استثناءزودتر تکلیفش معین شود.
🔸وقتیکه مرکز عملیات در روح افزا بود،با یکنفر مهندس و یکنفرممیز مسافرتى به تار کردم.راه این ده بسیار صعب بود،دنبالهء تار رود را گرفته بر ضدجریان رودخانه بعد از طى سه چهار ساعت راه به این ده رسیدیم.این ده قدیم خیلى آبادبوده و دو آسیا داشته است ولى فعلا هیچ سکنه ندارد و از سربندان که تا این ده دو فرسخ
🔸راه و در دامنهء آفتاب روى کوه ابره شیوه واقع است،عده اى رعیت آمده زراعتى در اینجامیکنند و زمستان میروند و بهار براى آبیارى و تابستان براى جمع آورى مجددا میآیند.
🔸کشت آینده هم باید تا اول عقرب تمام شود زیرا اکثرا در اواسط این برج یخبندان دراین محل شروع میگردد.
🔸بقدر هزار قدم بالاى این ده بهمنى روى تار رود افتاده و پل طبیعى از برف و یخ برروى رود بسته است که هر ساله بهمن تازه اى روى آن افتاده بدل مایتحلل تابستان گذشته را بوجود میآورد.
🔸عمدهء درآمد مالک این ده از حق المرتعى استکه از گوسفندداران دریافت میدارد. چند هزار سر گوسفند و سایر مواشى در حول و حوش این ده در چراهستند. عملیات نقشه بردارى و ممیزى این ده درظرف یک روز تمام شد.
🌐 مومج
🔸براى اینکه کار این دره را بالمره تمام کرده باشیم،بسمت چهارمحلهء مومج حرکت کرده با همراهان بر ضد جریان رودخانه سربالارفتیم،بعد از طى یک فرسخ بدریاچهء مومج رسیدیم.این دریاچه بواسطهء زلزلهاى که کوره را خراب کرده و جلو رودخانه را گرفته در ته دره ایجاد شده ،راه آن بسیار صعب و سمت دریاچه پرتگاه است.بعد از دریاچه بقدر نیم فرسخى که سرازیرى میرود ،بفلات مسطحى میرسد که در وسط این فلات از یک چشمه بقدر بیست سى سنگآب میجوشد که منبع آن همان دریاچهء مومج است.این آب که بسمت چهار محلهء مومج میرود،اول بمزرعهء چمندا میرسد، در اینجا با نهرى که از این آب جدا کرده اند مقدارى زراعت کرده اند.بعد از یک پیچ رودخانه وارد دره اى می شود که سمت شمال و جنوب آن کوه و رودخانه از وسط میگذرد.

🌐 هویر، دهنار و یهر:
باز نهرهائى از رودخانه جدا کرده طرفین رودخانه رازراعت کرده اند.اسم این ده هویر است.دو شب در اینجا مانده،نقشه بردارى اینجا را
تمام کرده،بعد از طى یک ربع فرسخى بدره و ده دیگرى که به دهنار معروف است رفتیم.دوشب هم اینجا مانده،نقشه بردارى و ممیزى این ده را هم تمام کرده به مومج که نیم فرسخى پائین تر از دهنار بود رفتیم. اینجا هم عملیات را تمام کرده،بعد از طى نیم فرسخ به یهررفتیم ،دو شب هم آنجا توقف کرده،بعد از اتمام کار آنجا از گردنهء بسیار صعبى بالا رفته از آرو و سیدآباد سردرآورده،از سمت دیگر کوه ابرشیوه بجانب دماوند رهسپار شده،از جابان و سربندان گذشته بدماوند و از آنجا بروح افزا مرکز عملیات برگشتیم.
🌐محصولات محلات پشت کوه :
🔸مومج یکى از جاهاى بسیار خوش آب و هواى حول وحوش دماوند است،در هریک از این چهار قریه که به چهار محلهء مومج معروف است،اقلا سه چهار هزار کندوى عسل وپنج شش هزار گوسفند دارند.
🔸زراعت آن چندان لایق نیست،عمدهء دخل از احشام و کندوى عسل است.
🌐ییلاق و قشلاق:
زمستان جز عدهء کمى از سکنه که مواظب خوراک دادن گوسفندان هستند،کسى در این چهار محله نمی ماند،همه به مازندران میروند و در آنجا به بافندگى و دوزندگى مشغول می شوند و ماه دوم بهار مجددا برمی گردند.اهالى،بخصوص در یهر ، قاطر زیادى دارندکه از مازندران برنج به دهات برده و کسب (کاسبی)می کنند.
🔸بهترین شیر و عسل و سردترین چشمه هاى آب را دارند.درخت میوه جز در یهر که پست تر و هواى آن ملایم تر است،در سه محلهء دیگر وجود ندارد و درخت هاى آنها منحصر به بید و یک نوع تبریزى است.فقط در یهر گردو و آلبالو و آلوچهء کمى دارند.
🔸من به جوان ها توصیه میکنم که از آب وهوا و یخ طبیعى هویر و دهنار و مومج نگذرند و تابستان مسافرتى باینجاها بکنند. بخصوص که راه آهن شمال هم شاید از دو سه فرسخى یهر عبور میکند.
🌐آب منطقه:
سفر من به مومج در ماه رمضان بود،دم در خانه اى سیدى ایستاده بود،بمن گفت«چون مسافرید البته روزه نیستید،از این آب بخورید»دیدم بقدر هفت هشت سنگ آب ازنهرى جارى است:تصور کردم سید روزه و تشنه است که مرا بخوردن آب از این نهرتوصیه میکند باوجوداین،ادب حضور مانع از آن بود که ولو یک کف هم باشد از نهربخورم، دستم را وارد آب کردم،واقعا از سردى بى نظیر بود،حیرت کردم که آب به این زیادى و به این سردى از کجا میآید، ده بیست قدم سربالا رفتم،از ریشهء کوه این آب بیرون میآمد،از این رقم آبها در سه محلهء بالاى مومج زیاد است.
🔸کوزل
علفى در کوههاى این چهار محله میروید که اهالى بآن کوزل میگویند و بقدرى معطراست که عطر آن در شیر و ماست و حتى کره و روغن گوسفندی که از آن چریده باشد اثرمیکند.
🌐خلاصه اینکه این چهار محله هم از آنجاهاست که ارزش دارد براى تماشاى طبیعت از راههاى دور شد و حال کرده بآنجا بروند.
🔸در هویر وقتى سر سفره نشستم دیدم یخ نیست. گفتم چرا یخ نگذاشته‌اند:گفتند الآن میفرستم می آورند.من پیش خود فکر کردم که که به نهار نخواهد رسید.هنوز غذا نصفه‌کاره بود که یخ آوردند.پرسیدم:« مگر تا معدن یخ چقدر راه است؟» گفتند: «همینقدر که بعد از خواستن شما رفته اند و آورده اند» ،بعد از نهار که از منزل بیرون آمدم، دویست سیصد قدم دورتر از خانه کوه پر از یخ و فصل همنیمهء اسد بود.
🌐 بارى تا اول میزان در دماوند ماندم،چون باز از مرکز امر شده بود یکى از دهات شاه میر خان دماوندى و کرک حاجى میرزا علی محمد اصفهانى را استثنائا جلو بیندازیم،درمراجعت ابتدا بده شاه میر خان (احتمالا مرانک باشد) رفته آنجا را نقشه بردارى و ممیزى کرده از آنجا عصری از درهء ساران و کیلان دماوند سر بدرآوردیم.شب را در دهى گذرانده فردا صبح از درهءساران سرازیر شده بسمت کرک (از روستا های ایوانکی) آمدیم، کرک یکى از مراکز عملیات ما شد.