زبان و فرهنگ مازندرانی در کوهپایه های دماوند (۴ و پایانی)
زبان و فرهنگ مازندرانی در کوهپایه های دماوند (۴ و پایانی)
علاوه بر ضرب المثل هاي فارسي كه با تغييراتي در واژگان و ساختار به زبان مازندراني به كار مي روند ، ضرب المثل هاي اصيل مازندراني كه سينه به سينه نقل شده اند و همچنين ضرب المثل هايي كه ساخته افراد باذوق همين روستاهاست، در منطقه دماوند رايج اند.

▫️ ضرب المثل های مازندرانی

علاوه بر ضرب المثل های فارسی که با تغییراتی در واژگان و ساختار به زبان مازندرانی به کار می روند (آردش را بیخته، الکش را آویخته: وِنِه آرد اَلِک بَیِّه، وِنِه پَریجِن دار) ضرب المثل های اصیل مازندرانی که سینه به سینه نقل شده اند و همچنین ضرب المثل هایی که ساخته افراد باذوق همین روستاهاست، در اینجا رایج اند. خصلت طنازی و هنر سخنوری که به حد اعلا در این مردم وجود دارد، سبب گشته است مثلهایی خلق شوند که در نهایت ایجاز بار سنگینی از معنی را به دوش کشند: گو به رَسن، آدِم به سُخِن (اطاعت و فرمان پذیری گاو به واسطه ریسمانی است که در گردنش انداخته اند و با خود می کشند، در حالی که حرف شنوی آدمی تنها با سخن نیکوست.)

➖هر کی کُوهِ مَردِه، دَشتی مَردِه. (هر کس که مرد کوه است، مرد دشت نیز هست، کنایه از اینکه مرد همیشه و در همه جا مرد است.)

➖نرمِ گَندِمِ اَسِّیُو خِراب کَر (گندم نرم آسیاب خراب کن! کنایه از آدم نرم خوی و خوش ظاهری است که در نهان فتنه انگیزی و آشوبگری می کند.)
➖و گاه چنان تلخ و گزنده است که می تواند پیرمرد صبوری را که در پناه دیواری از آفتاب زمستانی لذت می برد، خشمگین سازد و از کوره به در کند:

شِلوار بِمُو ساقِ سَر
مَلکِمیت بِمُو دَرِ سَر
اِسا شُونی تَکیِه سَر

🔸از فرط پیری و لاغری شلوار به ساق پایت رسیده، ملک الموت به در خانه ات آمده، حالا به تکیه (مسجد / حسینیه) می روی؟ این مثل در مورد اشخاصی است که عمری را به دور از تقوی و طهارت، در معصیت الهی به سر کرده اند و چون به پیری و ناتوانی رسیده اند، جانماز آب می کشند و عابد می شوند. البته کاربرد اصلی آن در هر موردی است که کار از کار گذشته باشد و شخص به فکر درمان و چاره بیافتد.


▪️پی نوشتها:

➖ مازندری : منسوب به مازندران ، مخفف مازندرانی (دهخدا) ، عروس مازندری استعاره برای فرهنگ زیبای مازندرانی است.
➖ کتاب “تاریخ خاندان مرعشی مازندران”. نویسنده: میر تیمور مرعشی، ۱۳۶۴
➖”امیر پازواری” ؛ معروفترین شاعر زبان مازندرانی است که در منطقه ای بین بابل و بابلسر به نام پازوار در یک قرن پیش می زیسته و از او دیوان اشعاری باقی مانده که به زبان فارسی هم برگردانده شده است.


✔️ضمن تشکر از حجت الاسلام جناب آقای رضا حاج آقایی که در نوشتن برخی مطالب از نظرات سودمند ایشان استفاده شده است. همچنین از آقایان قاسم کوچکی و عیسی سهرابی که در جمع آوری ضرب المثل ها به نگارنده یاری رسانده اند قدردانی می شود.