ستاره درخشان علوم کشاورزی ایران ؛ « دکتر مرتضی اسماعیلی » (بخش اول )
ستاره درخشان علوم کشاورزی ایران ؛ « دکتر مرتضی اسماعیلی » (بخش اول )
۱۲ اسفندماه ستاره ای از آسمان كشاورزی ايران غروب كرد که فروغ آن ره گم كرده های شبهای ظلمانی صحراها را هادی بود. دانشجويان و كشاورزان خسته دل و رنجيده، دل را به اين خوش داشتند كه در گرفتاريها راهنمايشان باشد.كشاور زاده ای كه به استاد ممتازی دانشگاه تهران مفتخر گرديد. دكتر مرتضی اسماعیلی پارسایی كه بر توسن نفس لجام زده، تن را از قيد پیراهن رهانيده بود.

📙زندگینامه ستاره درخشان علوم کشاورزی ایران ؛
🔆مردی که تا آخرین روز عمرش در خدمت انسان ها بود …

💢۱۲ اسفندماه ستاره ای از آسمان کشاورزی ایران غروب کرد که فروغ آن ره گم کرده های شبهای ظلمانی صحراها را هادی بود. دانشجویان و کشاورزان خسته دل و رنجیده، دل را به این خوش داشتند که در گرفتاریها راهنمایشان باشد. راستی او که بود؟ از کجا آمده بود؟ و به کجا رسید؟ چگونه در قلب دانش پژوهان و دانشجویان و کشاورزان جای گرفت؟ کشاور زاده ای که به استاد ممتازی دانشگاه تهران مفتخر گردید. او که بود که از هیچ شروع کرد و به همه چیز رسید؟ دکتر مرتضی اسماعیلی پارسایی که بر توسن نفس لجام زده، تن را از قید پیراهن رهانیده بود.

💢دکتر مرتضی اسماعیلی در مرداد ماه ۱۳۱۰ شمسی در محله چالکاء از شهر دماوند در خانواده‌ای کشاورز دیده به جهان گشود و در سال‌های اول زندگی، مادر گرامی اش را از دست داد. دوران کودکی را به همراه پدر کشاورز و زحمتکش خود در دماوند گذراند و در همان سال‌های اول زندگی با کشاورزی آشنا شد. ایشان آن دوره را چنین وصف می کند:« در سالهای اول زندگیم با کشاورزی آشنا شدم. ضمن اینکه کار صحرا می کردم و به خانواده ام کمک می کردم، درس هم می خواندم، یعنی قبل از ورود به دانشکده گندم کاشتم و برداشت کردم، سیب زمینی و لوبیا کاشتم ، وجین کردم و شخم زدم، نه برای تفریح بلکه کار کردم حتی چه پنهان مزد گرفتم.»

💢شش‌ساله ابتدایی را در خرداد ۱۳۲۶و دوره اول متوسطه را در خرداد سال ۱۳۲۹در مدرسه امیردماوند به پایان رسانید و در مهرماه ۱۳۲۹به دوره دوم دبیرستان قدم گذاشت. دکتر اسماعیلی درباره دوره دبیرستانش می گفت:« تا دوره اول دبیرستان را در دماوند بودم و جزء شاگردان ممتاز، دوره دوم دبیرستان را به تهران آمدم و جالب است که بدانید بعلت اینکه تامین هزینه تحصیلی برایم مشکل بود تصمیم گرفتم به یک مدرسه شبانه روزی بروم. بنابراین مدرسه نظام را انتخاب کردم و پس از پایان دوره دبیرستان چون به ثبت نام کنکور آشنا نبودم سال اول نتوانستم در مسابقه ورودی دانشگاه شرکت کنم. به همین دلیل هم از مدرسه نظام بیرون آمدم .همان سال در اداره دفع آفات دماوند به چندین نفر بعنوان راهنمای کشاورزان احتیاج داشتند که پس از آموزش به استخدام اداره دفع آقات درآمدم و در آنجا بود ه با مسائل دفع آفات و سم آشنا شدم ودیپلم ششم متوسطه را در سال ۱۳۳۲در رشته ریاضی مدرسه نظام تهران دریافت کردم و در سال ۱۳۳۲ در وزارت فرهنگ آن روز (آموزش و پرورش امروز) استخدام شدم. یعنی یک سال قبل از ورود به دانشکده، معلم شدم با حقوق ماهی ۲۵۰ تومان و در کنار کار تدریس، درس هم می خواندم.”

💢دکتر اسماعیلی در نامه‌ای به شورای گروه در سال ۱۳۶۰ می‌نویسد : « ۵ سال اول خدمتم را در وزارت فرهنگ انجام وظیفه کرده‌ام. سال اول خدمتم در دبستان طاهر تنکابنی ، مدرسه‌ای در یکی از محلات جنوب تهران، مجاور گودهای معروف به صابون پز خانه تدریس کردم. از آن دانش‌آموزان و از آن مدرسه تجربه‌ها اندوختم و چون خودم را از نظر فن آموزش آماده نمی دیدم داوطلبانه در دوره اختصاصی روان‌شناسی تعلیم و تربیت ثبت نام کردم و موفق به دریافت دیپلم اختصاصی شدم. سال دوم خدمتم در مدرسه فرهی فشند در دهکده‌ای در ۷۰ کیلومتری غرب کرج و سه سال دیگر در مدرسه رازی حصارک گذشت. در این ۳ سال، در دوره اول متوسطه تدریس می کردم و آزمایشگاه‌های فیزیک، شیمی و علوم طبیعی این مدرسه را در ۳۵ سال پیش پی‌ریزی کردم. در سال ۱۳۳۸ به عنوان دبیر دستیار به دانشگاه تهران منتقل شدم و در بهار ۱۳۳۴ با شرکت در امتحانات متفرقه موفق به دریافت دیپلم ششم طبیعی و دیپلم تخصصی از دانش‌سرای مقدماتی شدم و در پاییز همان سال با قبول شدن در مسابقه ورودی دانشگاه‌ها، وارد دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران شد؛ هم معلم بودم و هم درس می خواندم. در سال ۱۳۳۸ با گذراندن پایان‌نامه تحصیلی روی ” کنه های نباتی” ” موفق به اخذ لیسانس کشاورزی با گرایش دفع آفات شدم و در همان سال تقاضای انتقال از آموزش و پرورش به دانشکده که کشاورزی نمودم.»

💢تلاش‌های فراوان دکتر اسماعیلی در دوران تحصیل و ابتدای کارش باعث شد که او مورد توجه قرار بگیرد چرا که خود او می گفت: « پس از فارغ‌التحصیلی چون هم رشته‌ام را دوست داشتم و هم استادهای آن زمان (مرحوم دواچی و افشار) اعتقاد داشتند که مستعد هستم، اینجا کار کنم. البته خودم ابتدا درخواست کردم و به آن‌ها گفتم می‌خواهم این افتخار شاگردیم را حفظ کنم و بدین ترتیب وارد بازار کار شدم. در سال ۱۳۳۹ همراه چند نفر دیگر برای طی یک دوره دو ساله (فراگیری تکنولوژی جدید کشاورزی) به دانشگاه یوتا اعزام شدم. »

💢دکتر اسماعیلی همراه چند نفر از رشته‌های دیگر دانشکده کشاورزی در شهریور ماه ۱۳۳۹ در اجرای قرارداد همکاری دانشگاه تهران با دانشگاه یوتا در آمریکا و برنامه مبادله استاد و دانشجو، به آمریکا اعزام گردید و به صورت بورسیه دولت ایران در دوره‌های فوق لیسانس و دکترا در دانشکده علوم دانشگاه مذکور مشغول تحصیل گردید.

💢او لحظه‌ای از آموختن فارغ نشد و در طول مدتی که در آمریکا بود از علوم کشاورزی بهره جست و با اندوخته‌ای کافی به کشور بازگشت. در حقیقت ایشان برای اخذ فوق لیسانس به آمریکا اعزام شده بود ولی با تلاش بی وقفه خود در مدت حدود سه سال موفق به اخذ درجه دکترا با درجه عالی می شود و در تاریخ ۱۳۴۲/۷/۲۰ به وطن باز می گردد.

💢دکتر اسماعیلی به این آب و خاک عشق می ورزید و هر ایرانی خارج از کشور را تشویق به بازگشت به وطن و خدمت به مردم می کرد. ایشان می گفتند: نباید فقط غر زد، باید شرایط را مساعد کنیم و کارها را پیش ببریم. همچنین ایشان می گوید: زمانی که من آمریکا بودم می‌توانستم آنجا بمانم و یک زن فرنگی بگیرم ولی احساس کردم که به نسل بعدی دینی دارم و بدین لحاظ با فرنگی هم ازدواج نکردم و به ایران بازگشتم. هنر در این است که ما اینجا باشیم و با مشکلات بجنگیم و شرایط را مساعد کنیم.

💢وی در تاریخ ۱۳۴۶ داوطلب شرکت در مسابقه دانشیاری می گردد و در تاریخ ۴۶/۱۰/۲۴ پس از ۳ سال با توجه به فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی ایشان در دوران استادیاری که ۸ مقاله و راهنمایی ۱۵ پایان‌نامه و چندین طرح تحقیقاتی که به صورت ۱۰ فقره گزارش علمی چاپ گردیده اند، به دانشیاری نیمه‌وقت ارتقا می یابند و در اواخر سال ۴۷ حکم دانشیاری تمام وقت ایشان توسط هیئت ممیزه دانشگاه با توجه به حضور دائمی در دانشکده و فعالیت‌های شبانه روزی صادر می‌گردد.

💢جای تعجب و گزافه نیست اگر دکتر اسماعیلی را اقیانوس عمومی کشاورزی بنامیم چرا که او هر لحظه به معلومات خود می افزود تا بهتر بتواند جواب‌گوی نیازمندان باشد. لذا بیش از آن که بشود به او استاد گفت، باید او را دانشمندی به حساب آورد که بر شاخه‌های گوناگون علوم کشاورزی اشراف داشت. تسلط و آگاهی اش به ترویج به‌اندازه اشراف و چیرگی اش بر گیاه پزشکی و باغبانی بود. کمتر کسی باور می‌کرد او همین پایه از تسلط را در بیان اکولوژی و آمار دارد. در سال ۵۳ به سمت استادی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران برگزیده می شود و در همین سال به دانشگاه کالیفرنیا، برکلی به منظور بررسی مسائل مربوط به مبارزه با آفات نباتات زارعی و ارزشیابی روش‌های نوین اعزام می گردد و موفق به اخذ فوق دکترا در رشته مدیریت کنترل آفات می شود.

💢طی سال‌های ۶۳ تا ۶۷ موفق به احراز رتبه دوم ابتکار در کشاورزی و دریافت جایزه خوارزمی از دست ریاست جمهوری می‌گردد. در سال ۶۵ کتاب آفات درختان میوه ایران را به چاپ می رساند.

💢صد افسوس که عمر کوتاه این بزرگ‌ مرد پرتلاش و آزاده، فرصت به ثمر رسیدن طرح‌های وسیعی که نیمه‌تمام برجای ماندند و یا عنوان شدند را به او نداد. او که دست از فعالیت برنداشته‌اند است، طی همین سال‌ها لوح تقدیری به عنوان یکی از مؤلفان کتاب حشره‌شناسی کشاورزی از دست مقام رهبری دریافت می دارد و در سال ۱۳۶۸ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران برگزیده می شود. در غروب دوازدهمین روز اسفند ماه ۱۳۷۶، بزرگ‌مرد علوم کشاورزی ایران و استاد ممتاز دانشگاه تهران قبای بقایی را که خود در خانه خدا عطرآگین کرده بود به تن کرد و به سوی معبود شتافت.

💢استاد دکتر مرتضی اسماعیلی، کشاورز زاده ای که پس از ۴۲ سال خدمت دانشگاهی و آموزش دانشجویان و تحقیق برای حل مشکلات کشاورزی این مرزوبوم و تلاش برای پیشرفت کشاورزی ایران به سبب انجام کار در مراجعت از محل کار به خانه در اثر یک سانحه رانندگی (سبقت و غفلت دو راننده دیگر ) در بزرگ‌راه کرج- تهران مظلومانه درگذشت.

💢آری ‌؛ در روز ۱۲ اسفند ۷۶ برای آخرین بار، جامعه کشاورزی را با پیکر پاک استاد ارجمند، بزرگ‌ مرد تاریخ کشاورزی ایران و پدر علم مدیریت کنترل آفات و حامی صدها کشاورز زحمت‌کش مشرق زمین در بهشت‌زهرا وداع کردند.

📙”بر گرفته شده از کتاب یادنامه بزرگداشت دکتر مرتضی اسماعیلی “