💢نماز جماعت مسجدجامع و ملاقات با مرحوم آیت الله مجد💢
🔅شرافت پس از پرسش و پاسخ برای اقامه نماز به طرف میدان فرامه و مسجدجامع دماوند حرکت کرد.
🔅در مسجد وضو و مقدمات نماز مغرب را به جا آورد و پس از ادای فریضه نماز جماعت به اتفاق صفری و رهنما نزد حاج آقا مجد امام جماعت مسجد رفتند تا درباره فعالیت های کانون کسب تکلیف کنند.
🔅محمود صفری گفت:«حاج آقا همان طور که قبلا هم خدمت شما گفتیم، توده ای ها در منطقه خیلی فعال شده اند. بنده آموزگارم و از فعالیت توده ای ها در مدارس خبر دارم. کم و بیش دانش آموزان هم به آنها جذب می شوند. من دیده ام که حتی با هم کتاب ردوبدل می کنند.» هادی رهنما گفت:«ما انجمن کاوش های دینی را با مشورت شما و علما تشکیل دادیم. حاج آقا عبدالله توسلی باغ و ساختمانش را برای سخنرانی در اختیار گذاشتند و آقای شرافت هم زحمت می کشند جلسات سخنرانی های قرآنی را به عهده گرفته اند و این سخنرانی ها و پرسش و پاسخ های بعد از جلسات بسیاری از شبهه های جوانان را برطرف می کند اما باید فعالیت بیشتری داشته باشیم و خواهشمان این است که شما هم حمایت مادی و معنوی بفرمایید.»
🔅حاج آقا مجد پاسخ داد:«بنده وظیفه دارم برای اشاعه ی دین تمام تلاشم را بکنم. آقای شرافت هم با وجود مسیر طولانی که برای انجام این کار باید طی کنند، قبول زحمت کرده اند که به سهم خودمان از ایشان متشکریم. پیشنهاد جدید آقایان چیست؟» شرافت گفت:« باید پاسخ فکر و اندیشه را با اندیشه ی والاتر داد. دوستان هم اشاره کردند که مخالفان کتاب های ماتریالیستی و افکار توده ای را نشر می دهند. اگر کتابخانه های کوچکی در سطح مساجد دماوند ایجاد کنیم و متصدی ها فعال باشند و مسجدی ها را به کتاب خواندن تشویق کنیم، پیشرفت خواهیم داشت.»
🔅حاج آقا مجد گفت:«بسیار عالی. آقای صفری و آقای رهنما شما با مشورت آقای شرافت فهرست کتاب ها و مساجد را تهیه کنید. من هم مجوّز دارم از محل وجوهات شرعی بهای کتاب های کتابخانه را پرداخت کنم. فقط قول بدهید کتاب های شریعتی نباشد.» صفری گفت:«اگر موافق باشید، اول مسجدجامع و مسجد میرحسینی (فاطمیه) را تجهیز کنیم و بعد از آن به مساجد دیگر بپردازیم.» حاج آقا مجد گفت:«آقایان لطف کنند ظرف یک هفته فهرست و مبلغ مورد احتیاج را بفرمایند، ان شاء الله وجه تامین و فعالیت کتابخانه ها شروع شود.»
🔅رهنما گفت:«ما از کمک آقای شرافت هم برای تهیه لیست کتاب ها و هم در تشویق و توصیه اهالی دماوند برای عضویت در کتابخانه ها استفاده می کنیم.» آقای شرافت ادامه داد:«وظیفه من این است که به هر شکلی به راهنمایی جوانان مشغول باشم.»
صحبت ها که تمام شد، همگی از آقای مجد خداحافظی کردند و راهی شدند.
📚از کتاب آموزگار شرف
(زندگی نامه شهید سیدمحمدجواد شرافت)