یادمان شاعر معاصر استاد حسین نوروزی (سرخوش دماوندی) ( ۱ )
یادمان شاعر معاصر استاد حسین نوروزی (سرخوش دماوندی) ( ۱ )
سرخوش دماوندی برای اهالی فرهنگ و ادب این دیار و بسیاری ازعموم مردم نامی دیر آشنا و ماندگار است. "حسین نوروزی" که به حسب کسوت معلمی و سابقه طولانی اش درشعر و برجستگی اش در سرایش غزل؛ دوست دارم او را " استاد سرخوش دماوندی" بنامم.

💠پس از دفترهای خواندنی «مشق باران»، «از تو چه پنهان» ، «پلک خورشید»، «نبض ماه»، «جیک پیک» و «مُشتُلُق» که در سالهای گذشته از سرخوش دماوندی شاهد بودیم خوشبختانه با همت ستودنی وی و تلاش انتشارات فرشتگان فردا دفترهای «سرخ پنهان» ، «پس وند عشق» ، «فصل حضور»، «عرض بی مرز» به بازار نشر رسید و در اختیار مشتاقان قرار گرفت.

🔆در سه دفتر «فصل حضور» و «پس وند عشق» و «سرخ پنهان» بیش از ۱۲۰ غزل کنار هم چیده شده اند. فرصتی دست داد تا مشتاقانه طی دو سه ساعت مروری به این غزلیات داشته باشم. شوریدگی عاشقانه، اعتراض عصیان گرانه، همراه با انتخاب وزن های آهنگین و طنین دار از بین اوزان عروضی از ویژگی های همیشگی اشعار و غزلیات “غزل سرای یگانه ی” دیار ماست.

🔆سرخوش دماوندی واژه های در هم ریخته را مرهمی می داند بر دردهایی که همیشه بوده و خواهند بود. غزلیات وی دل گویه ها و رنج مویه هایی است که در خلوت و جلوت سروده وخوانده است. گاهی از سرِ سرخوشی و شعف و زمانی از روی رنجیدگی و دل گیری و وقتی هم در اعتراض به وضعیت موجود. غزلیات سرخوش گاهی در صراحت و تیزی و تندی و بسیار اوقات با زبان ایهام و استعاره و کنایه پیام خود را می رساند.

💠با این همه در دفترهای اخیر او چند ویژگی به نظرم بیشتر آمده است:
🔸۱- تنوع موضوعات و محتواها. نوروزی هم در سوگ مادر مهربان و مومنه اش سروده و هم برای کسانی که قدرشان را می داند. مانند آنچه برای آقای محمدیان و استاد نوروزی (خوشنویس) و آقای محمدی در« سرخ پنهان» و «پس وند عشق» گفته است. عاشقانه ها، اندوه سرایی ها، دردنامه ها، رنج مویه ها در این دو دفتر فراوان است.

🔸۲- نوروزی در این دفترها بیش از دفترهای گذشته از گنجینه ی واژگانی ادبیات ایرانی – اسلامی استفاده کرده است. در برخی از غزلها آمیزه ای از واژگان قدیم و جدید را به خوبی نمایان کرده است.

🔸۳-شاعر “شهر شقایق های سرخ” /که می رود سرخوش از آزادگی ها گردد و لئالی تر شود؛ این بار غزلواره های زیادی را هدیه مان کرده است که در اوزان عروضی سنگین و مطول آمده است.

💢 نگارنده به حسب ذائقه ی شعری خود این اوزان را سخت دوست می دارد، به همین جهت غزلیاتی از این دست خوش به جانش نشسته است – و البته هر کسی را سلیقه ای است – گویا نوروزی در انتخاب این وزن علاقه ای به هم زده است. حدود ۲۰ غزل از غزلیات وی در این اوزان و چند تا از آنها الحق زیبا و خواندنی است و اوزانی که در بحر رمل و رجز بیشتر آمده و گاهی مثمن و گاهی مسدس از نوع مجحوف و مخبون و مسبغ و … .

💠با هم برخی از گزیده ها را می خوانیم:

✅در غزلی با نام ”برگرد”:
مطمئن نیستم که بر گردی تو به این آشیانه ی پر درد
آرزومندم ای عزیزترین بار دیگر به آشیان گردد

✅در ”قصه ی غصه” می گوید:
پای ذکر مصیبتم منشین که ز اشک سپیده می سوزی
شرح احوال این نشسته به خون قصه های غصه های پنهانی است

✅در ”چلچراغ”:
گرچه شبهای حسرت و اندوه باغ را پیر می کند بی شک
نمره عینک شما مردم باز تغییر می کند بی شک

✅و در ”سفره” به زیبایی “درد فقر” را به تصویر می کشد:
خون دل می چکید از چشمم تا که از مردی عشق و دلسوزی
وقت و بی وقت مادرم می گفت بچه ها درد بی دوا بخورند

✅و در ”چشم به راه” در هجر “قبله ی آمال” انسان می نالد:
گفتم که روز جمعه سر می زنی به ما در انتظار ماندم و از تو خبر نشد
وصل تو آرزوی تمامی عشق هاست داغی ز درد فاصله بدتر نمی شود

✅و در شعر ”دوستی مردم” برای مردمی که دوستشان می دارد می گوید:
به فدای قدومتان که شما با دل من کنار می آیید
هیچ انگیزه ای برای دلم بهتر از دوستی مردم نیست
شادی عاشقانه در راه است من اسیر مسیر عاشقی ام
به شما دل سپرده ام مردم! دوستی غیر از این تفاهم نیست

🔸۴-« فصل حضور» سرخوش اما حال و هوایی آسمانی تر دارد. اشعاری که بیشتر سودای عشق به “اهل بیت پیامبر (ص)” هم دارد. معلوم است آنها را در مناسبت هایی سروده است که دلش هوایی پیامبر (ص) و اولاد اوست. به خصوص سوگ سرودهایش؛ برخی غزل های کربلایی اش را انگار در شب تاسوعا و عاشورا در دسته عزاداری از ذهنش تراوش کرده و بعد در خلوتش دست به قلم برده و اشک آلود سروده است و

✅حتی شب “عاشورا” غریبانه می سراید:

غمی که در دلم غوغای محشر می کند امشب
تو را گر بشنوی بی شک مکدر می کند امشب
هنوزم چشم های کودکان خسته در خواب است
خداراشکر سقا حفظ سنگر می کند امشب

✅و آنگاه که از منظری دیگر از “زینب قهرمان” می گوید:
به مجلسی که اسیران شام را بردند
حسین بود که چشم انتظار زینب بود

🔆سرخوش با ”شهیدان راه عشق” گفتگوهایی دارد. چه این که برای برخی از آن شهیدان شعر سنگ نبشته مزارشان را سروده است؛آنجا که در ”راه بسیج” می گوید:
نور شهادت نقش زد بر لوح دل ها
افتاد از پیغام خون در دل نشان ها

🔸۵-«عرضِ بی مرز» سرخوش در حقیقت گزیده ای از سفرنامه ی منظوم اوست که به گونه ای دفترچه ی خاطرات اوست که از دل سفرهایی برآمده است که بهترین آموزگار امروز است. نوروزی آنگاه که راهی دیار ”دبی” می شود علیرغم آسایش و رفاه ظاهری از دلواپسی و دلتنگی می گوید و آنگاه که عازم ”مشهدالرضا” می شود با همکارانی از اصناف به زیبایی از خلقیات و روحیات همسفران می سراید و به نیکی از آنان یاد می کند. و در هوای زیارت آقا، آن سفر را به تصویر می کشد. و چون راهی ”دیار میرزاکوچک خان” می شود، درد دلش آغاز می شود و در غم عقب ماندگی دماوند می سراید:
افسوس ز شهر ما دماوند
فریاد ز کوه پای دربند
گر انزلی قشنگ شهر است
پس روح نشاط با تو قهر است
تو داغ نهاده بر جبینی
از رخوت ما است این چنینی

🔆«چرت و پرت» معلوم نوروزی رنگ و بوی طنز دارد و از هر دری سخنی به رسم شاعران سلف که از سر تفنن و شادی سرایی گاهی اشعار بی ربط می گفتند او نیز چنین سروده است:

کاخ فانوس خان، ترک برداشت
چشم خشکیده ی طرب تر شد
بار تجار بار شد از زر
حاج ایوب صاحب خر شد
همه جا کره ی عدالت رفت
مرد و زن سهم شان برابر شد
چشم های تمدنی واگشت
گوش های تحجری کر شد

💠و اما دو نکته:
🔸یک. خوش نیست که اهل قلم و ادبیات، برای نشر آثارشان از صفر تا صد آن را برعهده بگیرند و خودشان باشند و خودشان! آیا هنوز نمی دانیم که عرصه های فرهنگ و آثار و میراث فرهنگی که مهمترین شان آثار مکتوب فرزانگان است با حساب دو دو تا چهارتای بازاری! سنجیده نمی شود؟! بگذریم! چقدر پسندیده است که نهادهای ذیربط بر این درد درمانی بیابند. باز هم دست مریزاد می گویم به مدیر دوست داشتنی انتشارات فرشتگان فردا که با همتش در این دیار روزن امیدی گشوده است.

🔸دو. پیشنهادی است که شدنی است و دست یافتنی! اینک که دفاتر شعر و غزل و رباعی و مثنوی و قطعات سرخوش به قدر معتنابهی گرد هم آمده است، شایسته است محفل هم اندیشی در بررسی و نقد شعر “سرخوش” برگزار گردد و شان شعر او آنچنان که شایسته و بایسته است هم شناخته شود و هم ارزیابی شده و قدر دانسته شود. این دیگر وظیفه ی دوستان انجمن ادبی و کمک اداره ارشاد را می طلبد! انشاءالله