همه می دانند که صنایع دستی می تواند ایجاد اشتغال کند و روستا یا شهر را در مسیر یک توسعه، آن هم یک توسعه ی پایدار قرار دهد تا به اهداف فرهنگی و اقتصادی لازم برسد و بسیاری از مطالب دیگر.
اینکه صنایع دستی تا چه اندازه پتانسیل لازم را داراست می توان صحبت کرد، اما با توجه به مطالب در دسترس در این باره نیازی به توضیح نیست.
❇️درباره ملی یا جهانی شدن شهر یا روستاهای دماوند باید گفت که چه اندازه «آمایش صنایع دستی روستا و یا شهرهای دماوند انجام گرفته است؟» که صحبت از ملی شدن یا جهانی شدن صنایع دستی حرف بزنیم. مگر غیر این است که این آمایش پیش زمینه نوشتن طرح و برنامه در این خصوص است.
❇️بعضی از روستاها و شهرهای دماوند دارای صنایع دستی مشغول به کار و بعضی هم با اندک رمقی در حال ادامه و بعضی هم مثل نمدمالی نابود شده اند. آیا خبری از نیازهایشان و ضرورت های این صنایع در حال کار داریم؟ بگذریم که همه می دانند منطقه دماوند چه در حوزه میراث فرهنگی و چه در حوزه میراث طبیعی دارای پتانسیل بالقوه بسیار بالایی است. به راستی در این حوزه چه کرده ایم؟!
❇️واقعیت این است که دماوند در بسیاری از حوزه ها از جمله کشاورزی، باغداری، زنبورداری و … پتانسیل بالایی از دیرباز دارد و بی شک صنایع دستی در کنار آن اگر حمایت کافی شود پاسخ بسیار خوبی خواهد داشت. بیاییم آن را از کار نیندازیم.
❇️نگاهی به شهرها یا روستاهایی که جهانی یا ملی شدند بیاندازیم. خواهید فهمید این که صنایع دستی روستا یاشهر باعث تقویت نمادها و هویت های بومی و باعث رشد و توسعه و اشتغال و … خواهد شد شکی نیست اما نادیده نگیریم که عدم توانایی در ایجاد زیرساخت لازم و بستر آن یافتن بازار مناسب ایجاد بازارچه ها و مکان مناسب و برای کارگاه ها و تولیدات و … آن هم در سطح استانداردهای لازم با (استانداردهای حداقلی) هم بی شک لطمه بزرگ و جبران ناپذیر به آن صنعت شهر و یا روستا وارد خواهد کرد و آن وقت راه برگشت بسیار سخت و چه بسا غیرممکن خواهد بود.
❇️به راستی روستاها و شهرهای دماوند کدامیک با صنایع دستی خود در حد ملی یا جهانی هستند؟ لطفا نگاهی بیاندازیم به همین حوله بافی کیلان و درباره بستر و زیرساخت لازم آن که فروش آن، تولیدات آن کارگاه های آن و بازاری که دارد، استانداردهای کارگاه های آن، بومی بودن طرح ها و نقش های آن و … تا چه اندازه اطلاع داریم؟ آیا بازارفروشی دارد که در حد ملی باشد، جهانی آن پیش کش؟! آیا در حد شهرستان هست؟! بی شک خودتان به این جواب خواهید رسید. آن وقت خواهید دید صنایع دستی در حد ملی و زیرساخت ها و بستر لازم در این کار چه ضرورت هایی را می طلبد.
❇️به راستی به عشایر منطقه دماوند توجه کرده ایم؟ این عشایر که تمامی صنایع دستی آنها دارای ویژگی خاصی است متعلق به خودشان یعنی هویت شان مشخص است و پتانسیل بالایی دارد نیازی به توضیح ندارد. شما را ارجاع می دهم به کتابی که درباره عشایر منطقه تهران نوشته شده است. آن وقت خواهید دید که این عشایر نیاز به حمایت بسیار بسیار می خواهند. به راستی درباره بازار این عشایر که تولیدات خود را در مسیر ی که حرکت می کنند بفروشند، چه کرده ایم؟ آیا خبری از تولیدات و فروش آنها داریم؟ در طول سال بازارشان کجاست؟ و سوال های دیگر.
❇️بگذریم. البته که می دانیم ثبت ملی یک صنایع دستی تبعات بسیار خوبی دارد و بسیار هم عالی است و می تواند آن شهر، روستا را در مسیر خوبی هدایت کند اما بیاییم واقع بین باشیم. ثبت ملی یا جهانی کافی نیست؛ چرا که پس از ملی شدن یا جهانی شدن این شهرستان است منظور فرمانداری و شهرداری و ادارات متولی و درگیر این کار هستند که بایستی در جهت زیرساخت لازم آن و بستر آن اگر چنانچه آن شهر یا روستا آن را نداشته باشد تلاش کنند. آیا این شهرستان توانایی اجرای این هدف را دارد؟ آیا این ابزار لازم را دارد که در جهت آن قدم بردارد. اکنون سوال این است شهرستان دماوند و متولیان این شهرستان در کجای این تصمیم گیری ایستاده اند؟
❇️بنابراین بیاییم اول از همه درباره صنایع دستی آن شهر یا روستایی که می خواهیم ملی یا جهانی اش کنیم آمایش و بررسی و شناخت را انجام دهیم و برنامه و طرح آماده کنیم و از زیرساخت ها و بسترهای لازم آن آگاهی داشته باشیم، آن وقت قدم برداریم.
❇️پایان سخن این که آیا شده که یکبار فقط یکبار به بحث درباره حوله بافی کیلان و نقش ها و طرح های آن، تولیدات آن، بازار فروش آن، کارگاه های آن و … و یا درباره نمدمالی دماوند که قبلا بوده و از بین رفته و اینکه قابل احیاء و زنده شدن هست و اصلا درباره حمایت ها و نیازها و ضرورت های صنایع دستی دماوند بحث کرده ایم. اگر بحث شده پس نتایج آن کجاست؟!
اگر بحث شده و نتایجی هم داشته و مطلوب و درست و نهایتاً طرح و برنامه ریزی دارد، پس در ابتدای مسیری خوب و هموار در جهت ثبت ملی و جهانی شدن صنایع دستی دماوند هستیم.