🔶 محمود صفری؛ بچه درسخوان محله فرامه دماوند، درخانواده ای اصیل و مذهبی بزرگ شد وبا هیئت و مسجد انس گرفت.پای منبرهابالیدو رشد یافت.مکبر مسجد بود، بخاطر صدای خوشش رفته بود نزد استاد نصرالله کیاماری و برهه ای هم نوحه خوان شده بود.بعدها هم هوای طلبگی درسرش افتاد و به توصیه آقای مجد شاگرد حاج شیخ ذبیح الله رفیعی شد و جامع المقدمات را گذراند وگاهی هم افسوس می خورد که چرا آن راه را ادامه نداد!
پدرش حاج حبیب الله قهوه خانه ای داشت در میدان فرامه و درکنار کبابی برادرش حاج روح الله. سعید وزیری،معلم ورامینی ، خاطرات خود در دهه ۳۰ را از شب نشینی های معلمانه دربالاخانه آن قهوه خانه که چنداتاق برای اتراق مسافران بود نقل کرده است.
من اما؛ محمودصفری را از سالهای سخت و سرشار از دلواپسی های تلخ و شیرین دهه ۵۰ درانجمن کاوشهای دینی وعلمی شناختم.از روزهای جشن مبعث که با پدرم و برادرم به باغ حاج توسلی – که الان حوزه علمیه است- می رفتیم و علی موسوی گرمارودی برایمان؛ شعر نوی بعثت را می خواند .من البته جز از دو سه سرود که آنجا خواندیم چیز دیگری بخاطر ندارم.اما اینقدر می دانستم که محمود صفری درکنار پنج شش نفر دیگر،پای کار آنجا ایستاده اند و تاوانش را هم دارند می دهند.
محمود صفری را از دوران پس ازسالها تدریسش در روستاهای دماوند،که معلم مدارس دماوند شده بود می شناسم .از روزهایی که برخی دانش آموزان روستایی را در مسجدجامع و مغازه مان میدیدم که باسکونت در منزل او ،ازگرمای محبت او وهمسر مومن و مهربانش دلگرمی می گرفتند.
محمود آقای صفری را از کتابها و اعلامیه هایی که برادرم مخفیانه به خانه مان می آورد و ردّ آن را در انتشارات بعثت حاج قاسم تبریزی میداد و منزل محمود صفری،میشناسم.
ازبرادرم شنیدم منزلش ماوای انقلابیون و مبارزان بود و همسر همراهش همیشه سفره محبت و توشه مهربانی را با روی گشاده پیش روی بچه های مبارز می گشود.
از آن پس او را درسالهای ۵۶ و ۵۷ که پای ثابت همه برنامه های مذهبیِ انقلابی بیشتر دیدم در تظاهرات ها و راهپیمایی ها.در مدرسه هایی که در پاییز و زمستان ۵۷ در حسینیه فرامه و قاضی راه انداخته بود و از این حسینیه به آن حسینیه می دوید.
محمود صفری برای من و هم نسلانم همراه با دوستان همسنگرش بخش مهمی ازشناسنامه تاریخی و سیاسی وفرهنگی این دیار است.
محمود صفری از زمانی که رییس آموزش و پرورش شد تا نمایندگی مجلس تا مدیرکلی اداره کل آموزش وپرورش سمنان و معاونت مجلس تا ریاست دانشگاه آزاد گرمسار و اسلامشهر و تا این دو دهه اخیر که به دماوند آمد و دانشگاه آزاد دماوند را بنیان نهاد و مثل پدری پای آن ایستاد و دستش را گرفت و توسعه اش داد.همین بود که هست.
محمود صفری که حاج محمود شد و الان دکتر محمودصفری میخوانیمش.
او می توانست همین دو دهه را درتهران بماند.حتما هم برای او مسئولیتی درتهران یافت می شد تا تابستانها و پنجشنبه ها و جمعه ها بیاید دماوند و هوایی تازه کند و برود تهران.
میتوانست درتهران یاهرجای دیگر بماند و ریاستی و دفتری یاتدریس و تالیفی داشته باشد و کمتر کسی از او خبر داشته باشد.او اما چنین نکرد.آمد دماوند و یک مرکز عالی آموزشی را راه انداخت.میتوانست درتهران یاهرجای دیگر ایران و شاید هم خارج برود و از حرف و سخن و قضاوت ها واما و اگرهای همشهریهایش هم دورباشد.تا کارهایش را.
مدیریتش را.تعاملش را.حتی منزل و ماشین و زندگی اش را
به دور از منظر و مرآی دوستان و موافقان و مخالفان فکری و روشی اش بگذراند.
او اما چنین نکرد و به زادگاهش آمد و پای همه این تلخ وشیرین ها ایستاد. رییس دانشگاه بود اما همه جا اور میشد دید.در مسجدوحسینیه.درختم و عروسی.در اجلاس و همایش.در هرجایی که برنامه ای برای انقلاب و دین بود معمولا آنجا و در متن مردم حاضر بود.
من در طول این سالها گاهی به مواضع سیاسی اش.زمانی به روش مدیریتی اش نقدها و انتقادهایی داشته ام و به خودشان هم گفته ام اما این نقدها کجا و نادیده گرفتن حدود نیم قرن تلاش و مجاهدت و خدمت او کجا؟!
*چهل سال تلاش معلمی و استادی و تربیت شاگردش
- دلبستگی اش به زادگاهش و پایمردی بر این تعلق،
*ثبات قدمش در راه انقلاب وامام و رهبری در یک بازه زمانی ۵۰ساله ازدهه دوم عمر تااین زمان یعنی دهه هفتم عمر.
*در متن مردم بودن و در متن مردم ماندنش وخاکی بودنش
*تلاش خستگی ناپذیر و بی وقفه حتی درزمان بیماری و نقاهت ، برای دانشگاهی که او را بنانهاده بود
*اهتمامش به ارزشهای دینی وانقلابی و شهیدان و تلاش برای آن
*اینها برای کسی چون من وامثال من که از دور و نزدیک
شاهد زحماتش بوده ایم ستودنی و تکریم شدنی است.
برای این مجاهدتها وتلاشها و خدمات باید زبان تحسین و تکریم داشته باشیم بدون لکنت و تعارف و مجامله.
لسان تقدیر و زبان تشکر وظیفه انسانی و اسلامی و انقلابی ماست.فرهنگ تقدیر و لسان تقدیر برای افراد التیام بخش است.برای هر سازمان و تشکیلات انسجام بخش است.برای اجتماع الفت آفرین و وحدت بخش است خصوصا در آنجا که اهالی اش ساکن کوی علم و معرفت و دانش اند.
و این انتظار بجایی است.و اگر کم باشد یا آنچنان که باید نباشد؛ جای انتقاد و گلایه است……بگذارم وبگذرم.
به همین جهت بنده هم به عنوان شاگرد هم به عنوان یک عنصر فرهنگی دراین سامان هم به عنوان یک شهروند دماوندی به سهم خودم و با همه توانم از تلاشها و زحمات دکتر محمودصفری عزیز که در سالیان استراحت و بازنشستگی اش برای دانش وفرهنگ این خطه ازپای ننشست تقدیر و تکریم خود را ابراز می دارم.امیدوارم سالیان سال این کهنه سرباز عرصه دانش و فرهنگ سایه اش مستدام باشد سهم مهمی از این تقدیر برای خانواده و فرزندان بخصوص همسر همراه و مومن و مهربان ایشان است.
والحمد لله اولا وآخرا
🎥 روایت بخشی از زندگی سیاسی ،علمی و فرهنگی استاد محمود صفری ؛
➖مراسم نکوداشت مقام علمی و فرهنگی استاد محمود صفری که در تاریخ ۲۷ بهمن ماه در سالن آمفی تئاتر کوثر برگزار گردید .